می دانم
به خانه که بیایم
شمعدانی ها را
آب داده ای
باغچه ها را جارو زدهای
و باز با عطر شب بوها
کنار حوض خوابیدهای!
کنار خاطراتی که
پارسال
حدود همین روزها
می نوشتم
باز برایم تکرار می شوی
کاش
وقتی میآیم
همان لباس ها را
پوشیده باشی!
روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن!
بوی تازگی از کار هات می اید اما این تازگی باید با جهان معنا های من و تو یا در کل انسان در گیر شود و تمام داده های ذهنی مارا مجددن دفرمه و باز سازی نماید....
ببین! ریتم روان و ساده ی کار های تو جالب است اما سوال این است که ان معنای من نیافته جدا از یک کنش حسی و عاطفه ایا چیز دیگری هم بوده است ؟!؟!
سر زبانی و آرایه در بدن داری
تو قابلیت ضرب المثل شدن داری
(علیرضا بدیع)
سلام عزیز با غزلی از ژولیده ی نیشابوری به روزم
و البته منتظر...
شعر لطیفی است با دنیا های عشق های مرسوم روزمره
با کلمه ی ؛ می دانم ؛ کل ابهام این شعر به هم ریخته است . هیچ کلمه ی غیر قابل پیش بینی درسطر های بعدی متصور نیست . همان خاطراتی که شاعر دوست دارد می خواهد تکرار شود یک جور ساکن بودن در نقطه ای که روزی جایگاه فوران زیباترین احساس ها بود . ولی امروز می تواند جور دیگر جریان داشته باشد . انگار شاعر از تکرار حسی که روزی آن را تجربه کرده است بی نهایت مسرور است که برای معشوق یا ... آزادی انتخاب پیراهنی تازه را هم نمیدهد ... شعر بدون آزادی و جاری شدن تا بی نهایت می تواند به رکود بیانجامد
سلام
جناب یوسف زاده سلام
با اجازه شما را لینک کردم
من در کوچه پس کوچه های دلتنگی گاهی باخودم حرف میزنم
بی صبرانه منتظر نقدهای شما هستم
حرفهای .... به خاطر بسپار
http://harfhaye.blogfa.com
میخوانمتان دوست عزیز
دیگران راجع به شعرتان نظر داده اند
من هم خواندم و لذت بردم...
...ضیافت می دهد امشب !!!
سلام دوست گرامی
مکن حافظ ازجور دوران شکایت چه دانی تو ای بنده کار خدایی
این پست
*** آیا شما از زندگیتان راضی هستید ؟اگر بله یاخیر میخواهید دلیلش رابدانید ؟ ***
[گل]
شب ستاره ها
از تمام شاخه های من
تاب می خورند
ریشه های تشنه ام
توی حوض خانه ی خدا
آب می خورند
من همیشه خواب دیده ام ولی...
راستی هیچ فکر کرده ای
یک درخت توی باغ آسمان
چقدر دیدنی ست؟!
ریشه های ما
گرچه گیر کرده است
میوه های آرزو ولی
رسیدنی ست!
خیلی قشنگ بود
ممنون از لطفتان
باز هم سر خواهم زد
با احترام
دختری از دیار آرزوهای دست یافتنی و باورنکردنی!
درود...
بهانه ایم را نگذار ته بکشند...
خسته نیستم اما...
به روزم و چشم به راه نگاه...
سپید باشی
قربانت عرشیا[گل][قلب][بوسه]
با خبر
ارائه ی دومین شماره ی نشریه ی ادبی هشتاد
چاپ مجموعه شعری ارزشمند از سمانه عابدینی
و
شعری تازه ...................................... به روزم
کردبچه
:)
سلام
به روزم و منتظرت هستم
بدرود
سلام با شعری به روزم
و منتظر نگاه شما دوست عزیز
با سلام
به روزم و منتظر
نقد یادتان نرود
تهرانی عزیز!
زبان کاملن مودب است، ناخن هایش را گرفته و همه چیز مرتب است . همین خنثی بودن است که مانع چنگ انداختن شعر به دل مخاطب می شود.
بگذار کلمه خودش را کثیف کند ، بگذار جمله را به هم بریزد.
انباشتگی معنا هم مسئله ی دوم این شعر است . معنایی که بیات است.
پاینده باشید.
سلام
سلام...
یک نفر جیغ میکشد هر شب، روی اعصاب من پیاده شده
به روزم با کابوسی که لجم را در آورده.....
منتظر گرمی حضورتان هستم.....
هر چه کردم دنبال ستاره ای که نشانش کنم مثلا مثل قصه ها مال من و تو باشد نیست ماه هست که تویی اما معلوم است برای تنهایی چو من که در هفت آسمان رویایش هم یک شمع نیست ستاره هم پیدا نشود چیز عجیبی نیست اقبالی را که درست در طالعت هجی نکرده باشند هر چه به در و دیوار خوشبختی بکوبی بیهوده است، حالا که برایت نقش می زنم روی قالی همه تقویم ها آخرین گره زمستان است
.
.
.
.
.
.
سلام از اردیبهشت از بهاری که هنوز بوی زمستان دارد سلام برای دل عاشق تو
با خواندن راز عاشقی فاطیما او را همراهی و همنوایی کن
فاطیما
سلام دوست من
من به روزم و منتظر حضور شما و
البته راهنماییاتون
با سلام ممنون از حضورخوب شما امیدوارم این بار آدرس را درست نوشته باشم
درود بر شما
دوست عزیز به روز هستم.
لطف می کنید اگه یه سری بزنید و نظر خودتونو بگید.
بدرود...
سلام
ممنونم از لطف همیشگی شما...
سبز باشید
درود
خوشحال می شم به وبلاگ من سری بزنید و ضمن نقد داستانم از توصیه های شما استفاده کنم. اگر یک لینک هم به من بدهید که دیگر آخر لطف است[گل]
با احترام
روایت پارسی[گل]
@@@@@@@@@@@@!
کوچه های قلبم بروز شد...
----------------------------------
تن من زخمی دستای هوس
تشنه مرهم لبخند خدا
تو که آزاده ای و مقدسی
امشب آرومتر و آهسته بیا...
----------------------------------
ببخشید بابت پیام تبلیغاتی اما اینو بذارید به حساب دیر به دیر بروز کردنهام و سر زدنهای گاه و بیگاهم به وبلاگتون...ممنون
@@@@@@@@@@@@!
[گل]
روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن!
احساس زیباتان ستودنیست...
پایدار باشید...
سلام مهربان با متفاوتی دیگر به روزم و منتظر شما میمانم
سلام دوست خوبم
خواهش میکنم
وظیفه بوده
سلام دوست عزیز
کاش میگفتی کجای کار میلنگد.
کجاها به نظرت ضعیف است و جای کار دارد
سلام ممنون از استقبال گرمتون موفق باشید
سلام من اومدم.
تو چی؟؟؟ نمیای؟؟؟!!!
آخه آپ کردم... خواستی بیا... منتظرم
------------------------------------
به شب وصلت جانا دیوانه شدم
به شمع رویت جانا پروانه شدم...
------------------------------------
موفق باشی.
با خوندنش ان احساساتی که داشتند جون می دادند دوباره رو پا شدند۰
من نامه های خویش را
بر باد می نویسم.
اینه ها و شب پره های مشتاق را به من بده "
آسمان بلند و کمان گشاده پل
پرنده ها و قوس و قزح را به من بده
.
.
در فراسوهای پیکرهامان
با من وعده دیداری بده "
سلام به روزم و منتظر حضور گرمتون
جناب تهرانی سلام
از اینکه سری به من نزدید گله مندم
امیدوارم با نقد سازنده شما و دیگر دوستان ادیب راهی را که می پیمایم کم لغزش باشد
هنوز و همیشه منتظر راهنماییتان هستم
باتشکر
سلام
واقعا زیبا بود
.
به روزم و منتظر نقد
سلام
باز اومدم و باز شعر قشنگتونو خوندم
خوشحال می شم در خصوص نیم نوشته های منم نظر بدین
ممنونم.
سلام. منتظرم
بیا ولی عربی تلاوتم نکن!
سلام دوست من
با نگاهی به یک دفتر پر از ماه گیسو بریده و ستاره ی بی کس
به روزم
سلام جناب تهرانی عزیز ، روزنامه را برایتان پست کردم .
(گل)
با سلامی دگر بار
بازهم خواندم و لذت بردم !
آمدم دعوتت کنم برای خواندن پست جدیدم ، آمدنت خوشحالم میکند .
من شاعر نیستم...ولی هر کمکی از جانب شما...فوق العادس..!
سلام
هبوط به روز شد در انتظار اندیشه های سبزتان هستم
آیا عینیت را را نمی توان در تلفیق با انتزاع به زیستی جدید دعوت کرد ؟
بیا به کفاشی و در پرسش و پاسخم شرکت کن رفیق
روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن!
ای ول!!!!!!!!!!!!!
حرف دل من!!!!!!!!!!!!!!!!!
قلمت همیشه نویسا باد!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کاش نگاه شاعرانه داشتن را بیاموزی کاش ببینی شعرهای روان در جنونم را همانطور که شمعدانی های همیشه ات شعرند...
سلام.
ممنون که نظرتون رو برام گذاشتید.
خوشحال شدم
شاید اینجوره که شما گفتید.
ان شاء الله تو نوشته های بعدی قلمم رو به شعر نزدیک کنم.
هیس ...!!!
به روزم .
درود و سپاس از حضور زیبایتان
علاقه مند هستم به شرکت در کارگاه شعر استاد صالحی که برایم احترام زیادی دارند و مهرم به ایشان بی حد
لطف می کنید درباره این کارگاه بیشتر بگویید برایم؟
.
.
.
سلام دوست عزیز
حس و عاطفه ی قوی ای در شعرتان موج می زند.
شاد و سربلند!