سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!
سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!

هی که رویایی فقط ...!

می دانم 

به خانه که بیایم 

شمعدانی ها را  

آب داده ای 

باغچه ها را جارو زده‌ای 

و  باز با عطر شب بوها 

کنار حوض خوابیده‌ای! 

 

کنار خاطراتی که 

پارسال  

حدود همین روزها  

می نوشتم 

باز برایم تکرار می شوی 

   

کاش 

وقتی می‌آیم 

همان لباس ها را 

پوشیده باشی! 

 

روی پاهایم بند نیستم 

در را باز کن!

نظرات 234 + ارسال نظر
لیلا رضایی چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:34 ب.ظ http://www.lilieta.blogfa.com

سلام
سال نوی شما مبارک.
ممنونم که پاسخ سوالم رو دادید. دلیل اولتون قانع کننده تره چون فکر نمی کنم شما را تا کنون در وبلاگی ، فعال دیده باشم به غیر از ، در دعوت کردن.
یعنی در واقع فکر نمی کنم تمام وبلاگها دارای شعرهایی باشند که شامل نقد نشوند.
در هر صورت موفق باشید

ممول چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:54 ب.ظ http://www.memolia.persianblog.ir

سلام
با احساس نوشتی اما قوی نبود
می دونی نوشته هات رو که خوندم یاد پسرهای با احساس دبیرستانی افتادم که عشقشون تو گل و گیاه و لباس و ..عینیت پیدا می کنه..اینها رو گفتن..مدتهاست گفتن..نگفته ها رو بگو دوستم...دنبال اونا باش تا متمایز بشی.

ژیلا راسخ چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:09 ب.ظ http://http://ashareman.blogfa.com/

با سلام شعر شما به گمانم طعنه به نوشدن وبهار از راه رسیده باشد که خود دارای نوشتاری ساده ودلنشین داشت پیروز باشید وهمیشه نویسا !

عاطفه چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:25 ب.ظ http://girllove16.blogfa.com

سلام دوست خوبم
مثل همیشه خیلی عالی بود
مرسی خبرم کردی
موفق باشی

کمالی چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.buteshamdani.blogfa.com

سلام . شعرتان زبان ساده و گیرایی دارد . مثل داستانی کوتاه گیراست

مریم اسحاقی چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:01 ب.ظ http://www.es-haghi.com

سلام.
شعر لطیفی خواندم . زیبا بود .
تصویر سازی شمعدانی ها و رویاهای کنار حوض...
لذت بردم و ممنون از دعوت.

فرنوش چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.ehsasat.com

سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش

روح الله احمدی چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ http://iranianpoets.blogfa.com

سلام
ممنونم از لطفتان
من بالعکس در زمینه سپید کار نمیکنم
اما چند جمله برایت مینویسم
خوش به حالت که کسی هست که شمعدانی ها را قبل از ورودت آب دهد
چند تصویر منضاد و چند حالت مختلف را با هم کشیده ای
کارت عالی بود

رضا حاتمی چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.r-m8065.blogfa.com

سلام / خواندمتان جالب بود
ممنون که امدی و نظرت مرا به خود اورد
تابعد

علی نوروزی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:01 ق.ظ http://an90.blogfa.com

سلام
دوست عزیز.

رویای خوبی بود!

با انسجام معنایی که داشت ولی یه گسستگی توی ذهنم به وجود آورد که نمی دونم چطور بیانش کنم.

له می شوم زیر برف...
در گورستان آرزوهایم...

محمود دهقانی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:07 ق.ظ http://www.dehgani.persianblog.ir

می دانم

به خانه که بیایم

شمعدانی ها را

آب داده ای

باغچه ها را جارو زده‌ای

دوست بسیار مهربان. با درود آنچه برای من شگفت انگیز است تاثیر فرهنگ مرد سالار حتا در شعر امروز است. نفهمیدم آیا آن عشق همسر یا نامزد است؟ که در شعر شما جارو بدست دارد و شمعدانی ها را آب می دهد؟ و در فرهنگ ما به آن ضعیفه می گویند. و در پستوی خانه فقط باید کارش جارو کردن و آشپزی باشد. مطمئن هستم این عزیز تهرانی در قرن بیست و یکم این منظورش نبوده. ولی شعر با تمام قشنگی اش ناخواسته در آن معنا و هجا در می غلتد. بر عکس تهرانی بودن نام شما عزیز یک طعم و بوی روستائی و بکر در شعر شما هست که آدم را سرمست می کند. یا حداقل برداشت من روستائی چنین است. زیبا . ساده و بی آلایش و به دور از قلمبه گوئی شعر می سرائی. قلمت جاری باد.
















پرستو فریدونی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:03 ق.ظ http://parastoo.gigfa.com

درود -ممنون که سر میزنی و وقت گذاشتی

من شعرهای شما را خیلی دوست دارم .و زبان درونی شده تان را میپسندم .ولی در شعرهای اخیرتان تفاوتی هست به خصوص در این شعر. قسمت اول لحن کلام آنچنان ارتباط و حس جدیدی را به خواننده القا نمی کند . و فقط توصیف است .ولی اوج کار قسمت دوم شعر است .با نگرشی تازه و اتفاق هماهنگی که با معنی در زبان می افتد .می توانستید از این قسمت کاربرد بیشتری بگیرید .حتی برای پایان پر شور و شوق شعر .اما قسمت های آخری شعر به خاطر نوع گفتار باز تنزل میکند.روی پاهایم بند نیستم زبان و حس به تکرار رسیده و نثر گونه است .میتوانست حس را با در هم آمیزی توصیفات اول شعر بیان کند.
موفق باشید.منتظر کارهای قشنگت هستم .

مرتضی عرفانی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:03 ق.ظ http://www.mortezaerfani.blogfa.com

سلام رضای عزیز
شعر ات زیبا بود مثل همیشگی هات
لذت بردم ومنو یاد یک شعری دیگر انداخت
هم زیبا بود هم خاطره انگیز.
موفق باشی.

غم نامه های وحید پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.khaterebash.blogfa.com

سلام دوست من


ممنونم که خبرم کردید


جالب بود لذت بردم


ممنونم

موفق باشید و شاعر

غروب پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.pichesh13.blogfa.com

سلام
سال نو مبارک
در مورد شعرتان اینکه پایان خوبی داشتید
اما باید وسواس بیشتری در رابطه با چینش کلمات در شعرتان داشته باشید
بدرود

ستاره (سالهای بلند من بی تو) پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:42 ق.ظ http://sanfuni.blogfa.com

یعنی هنوزم درو باز میکنه؟

زهرا پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:03 ق.ظ http://azkhodbakhish.blogfa.com

روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن...

قشنگ بود شعرتون
راستی لینکتون هم به صفحه اضافه شد.
سرفراز باشید

معراجی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ق.ظ http://s-m-meraji-wale.blogfa.com

سلام
بسیار لذت بردم

توکا پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام :
برای اولین بار من اول

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ق.ظ

ممنون از باخبر نمودن من مطالب مثل همیشه عالیست در ضمن سال نو را به شما دوست عزیز وخانواده گرامی تان تبریک عرض نموده و امیدوارم در این سال به هرچه بخواهی برسی

اجادسا پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:59 ق.ظ http://ajadesa.blogsky.com

سلام رضا جان خوبی بهبه می بینم که بالاخره آپ کردی دلمون واسه شعرات تنگ شده بود منزیاد اهل نقد کردن نیستم ولی بسیار زیبا بود موفق و سبز باشی

ایلشن جلاسی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ب.ظ http://shabboo1.persianblog.ir

سلام به شما و خوشحالم که اولین شعر سال نوت را خواندم! کار زیبا بود و من خوشم آمد بارز ترین ویژگی آن عاشقانگی سرشاری بود که در شعر جاری شده بود علی الخصوص در بند نخست که به چینشی زیبا در کنار هم نشسته بود تنها چیزی که کمی ذهن مرا قلقلک می داد بند ژایانیست که بسیار مرا یاد شعر معروف ناظم حکمت می اندازد که ( وقتی به دیدارم آمدی همان لباس اولین روز آشناییمان را بپوش ) که شاید باید اشاره ای شود به هر شکل ممنون!

عاطفه پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ب.ظ http://girllove16.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
مثل همیشه عالی بود
حرف نداشت

اکبر ایل بیگی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:19 ب.ظ http://malax.blogfa.com

چه می کشد او که نمی کشد

من چه می کشم با او

احسان مهدیان پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

سلام همسایه عزیز

روی پاهایم بند نیستم

در را باز کن!
کاش

وقتی می‌آیم

همان لباس ها را

پوشیده باشی!

من اینطور خواندمش برام جالب تر بود . موفق باشید هجووووم

آزاده پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ب.ظ http://azadehmahdavi.persianblog.ir

سلام
بسیار زیبا و دلنشین بود.روانی و سادگی کار به اون جذابیتی رو بخشیده بود که غیر قابل وصف بود.موفق باشید.تا بعد!

نیلوفر پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:37 ب.ظ http://niloufar-mordabgirl.blogfa.com/

سلام اخ جون اول شدم

لی لی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:50 ب.ظ

خوب بود !
موفق باشی .

مهران سیدی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ب.ظ http://mehran-seyyedy.blogfa.com

جناب تهرانی
سلام و درود و تبریک عیدی که هنوز هم تازه‌گی دارد

شعر زیبایی است به خصوص
کاش
وقتی می‌آیم
همان لباس ها را
پوشیده باشی!

روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن!
و البته تاکید روی دو بیت آخر که خیلی به دل نشست و شیرین بود ولی پر یک بغض .. دوری و
روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن!
تصور می‌کنم شاید که پاراگراف کنار خاطرات تا تکرار می‌شوی
هرچند دقیقا شخصی است، ولی حذف آن لطمه‌ای به شعر نمی‌زد ولی تصور می‌کنم احساس و خاطره‌ای پشت آن است که به احترام توی شاعر، نوش کردم
و باقی همگی درود و آرزو لحظه‌هایی زیبا برای توی شاعر
ارادت
مهران سیدی

دیگر تمام شد... پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.digartamamshod.blogfa.com

پنجره را باز کن که آمدم امشب

خسته ز میخانه های شهر سیاهم

پنجره را باز کن مگر تو نگفتی

پنجره گر باز بود ، چشم به راهم

نعره کشیدم که :" آی ! پنجره بگشای! "

لب زلبی وانشد سوال کند کیست

پنجره بسته است آه پنجره بسته است

هیچ کسی در اتاق منتظرم نیست...

فرشته قاسم زاده پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:14 ب.ظ http://baranitarintaghdir.blogfa.com/

سلام

شعر خوبی بود

ممنون

با ارادت و احترام

پرستو ارسطو پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:34 ب.ظ http://240552.blogfa.com


شعر زیبای عاشقانه ای است به ویژه


روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن!

التهاب احساس را با ساده ترین ولی زیباترین جمله تراویده ای
تاکید روی دو بیت آخرشعر را خیلی به دل نشین و شیرین کرده و نشان از التیام زخمی کهنه را میدهد.

روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن!

براستی گاهی چه ساده میتوان پیچیده ترین حس را روان و گویا بیان کرد و شما در این شعر موفق بودید
و لذتی گوارای کامم را وام دادید
با سپاس از دعوت به خوانش
و با درود و احترام

گندم پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:39 ب.ظ http://gandom702002.blogfa.com

کنار خاطراتی که
پارسال حدود همین روزها
می نوشتم
باز برایم تکرار می شوی
..

زیبا بود و با احساس

روی پایم بند نیستم
در را باز کن!

پیروز باشید و بهاری

فریده برازجانی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:59 ب.ظ http://borazjani.blogfa.com

سلام جناب تهرانی،با سپاس از دیدارتان .قبل از هر چیز سال خوبی برایتان آرزو می کنم . شعرتان را خواندم ،از جنس بهار است ،پر از هیجان شکفتن ،پایانبندی شعر که بسیار زیبا و قوی ست ،تاییدی بر نظریه فوق است .
آغاز شعر که تداعی گر خانه تکانی قبل از عید است .

من شعرتان را بسیار زیبا و بهاری دیدم .موفق باشید.

رها پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.rahaa60.blogfa.com

سلام
سال بسیار خوبی رو براتون آرزو میکنم
کاش
کمی از خاطراتمان می گذشتیم
کمی برای فصلهای نیامده
روی پاهایمان استوار می شدیم
کاش.......
از دلتنگی سر کلمات هوار می کشم
کار زیبایی بود
موفق باشید

شیوا فرازمند پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.sanva.blogfa.com

سلام..
شعر سرشار از تصویر و عاطفه ی تان را خواندم و لذت بردم...حسی خوبی در من ایجاد شد..

روی پاهایم بند نیستم...


باز برایم تکرار می شوی...

زیبا و لطیف سروده اید..ممنونم از دعوت..لحظه های سبزی در من جاری شد...ممنون!

نعیمه درویشی(بهونه بارون) پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.bahooneye-baroon.blogfa.com

درود
سپاس از دعوتتون
با خانم رضایی بسیار موافقم که از زیر نقد شانه خالی می کنید و به دعوت و درود زیبا بودی بسنده
اما در مورد این کارتان باز به روش سابق می نویسم...
حالت روایی شعر در چشم می آید و عملا در شعر با فراز و فرودی روبرو نمی شویم...تکرار یک حادثه همیشگی و بدون حادثه...روند معمولی و یکدست کار این ذهنیت را به مخاطب می دهد که ای وای نمکند شاعر قصد توصیف دارد و حرفی پشت تصاو.یرش نیست...
این کار را ضربه پذیر می کند
شاعرانه سبز
این بار برای نقد بیایید و ست از نسیه برداشتن بردارید

گندم پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:28 ب.ظ http://gandom702002.blogfa.com

قاب عکست را جلوتر از آینه
کنار شمعدانی می کارم
می خواهم انتشار نور را تماشا کنم
.
.
.
در سال نو
نو می شوم
منتظر تا بیایید و لنگرتسکینی باشید بر
تمام بی قراری هایم...

نازنین پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:55 ب.ظ http://anglegirl.blogfa.com/

سلام
شعر زیبایی بود، اما فکر می کنم اگه واقعا روی پاهات بند نمی شدی منتظر نمی موندی تا در رو برات باز کنه خودت بازش می کردی، مگه نه؟
اما لذت بردم مخصوصا قسمت اولشو خیلی دوست می دارم.
موفق باشی و پیروز

نرگس میرفیضی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:35 ب.ظ http://shershokolat.blogfa.com

سلام.
و
خسته نباشید

در نگاه کلی می تونم بگم تصویرای خیلی خوبی داشت...اما اتفاق تازه ای توش رخ نداده بود و خیلی کم تونستم بگم:((آهان! چه کاربرد جالبی!اینو ندیده بودم!))
تصاویر شمعدانی و باغچه خوب بود...ولی مثلاْ این قسمت هیچ چیز جدیدی نداشت...نه حرفی-نه تصویری- نه اتفاقی...
////کاش
وقتی می‌آیم
همان لباس ها را
پوشیده باشی!
روی پاهایم بند نیستم
در را باز کن////

امیدوارم کارای بهتری ازتون بخونم...
و ممنون که این حال و هوای بهاری رو اوردین تو وبلاگتون...

موفق باشید
و
روزاتون شکلاتی

وویج پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:10 ب.ظ http://www.mohmalatevavij.cov.ir

ممنون که به من سر زدید

بانو پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:26 ب.ظ http://m-banoo.blogfa.com

سلام دوست من




تو هم در آینه حیران حسن خویشتنی .. زمانه ای است که هر کس به خود گرفتار است


هیچوقت گرفتار نباشی

غریبه پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:58 ب.ظ http://qarribe.blogfa.com

بند بازی...
بازی بند
پا های بند باز
پتاهای بی بند
بندهای بی پا
نمی دونم چرا اینا رو میگم...
شاید شما بدونید

زریر پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:02 ب.ظ http://zarir.blogfa.com/

سلام رضا جان

امیدوارم سال نو را با خوشی و شادی همراهی کنی.
اشعار زیبا میسرائی .
ممنون که خبرم را گرفتی

سارا.ت پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:19 ب.ظ http://elaheyesharghy.blogsky.com/

بسیار زیبا بود ...
توصیف حالات و فضا ، در کمال سادگی نیز این زیبایی را بیشتر میکرد .
(با تبادل لینک موافقید ؟ خواستین خبرم کنین )
موفق باشید و همیشه عاشق
یا حق ...

رحمانی (شاهد) پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:54 ب.ظ http://www.juridical.blogfa.com

سلام بزرگوار
اشعارت را دوست دارم و خودت را هم - اما گمان میکنم این اواخر اشعارت با نثر خویشاوند شده اند و بیشتر محاوره میکنی و از صور خیال استفاده لازم را نمی بری - به خودت بیا رفیق - ارادتمند - شاهد

ن-مسافر پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:15 ب.ظ http://mosaferoshab.blogfa.com

سیاهی دروغ
مشرق را پوشانده
وافق های حقیقت تیره !

بوسه بر گونه ی کدام افتاب بزنیم
چه تنهایی عظیمی است
در جهان .......!

نسیم پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:33 ب.ظ http://nafasi-baraie-boodan.persianblog.ir/

"سلام.با اولین شعر در سال جدید آپم و منتظر نقد و نظر شما
با احترام:
رضا یوسف زاده تهرانی "
همین!!!!!!!!!!!
خوب باشید

نیایش پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:53 ب.ظ http://khabekhorshid.persianblog.ir/

نشانی ما حدود همین حوالی رویاست
که هر روز تکرار می شود !

دریا پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ب.ظ http://www.daryaa.blogsky.com

سلام

شعر بسیار زیباییست.

موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد