سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!
سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!

چند زمستان دیگر

این برف هر کجا که ببارد 

رد پای مرا سفید می کند 

زمستان تو را سیاه! 

بلند شو! 

اسفند نزدیک است 

و  من از ترس تولد 

باز به سه شنبه هفته پیش  

بر می گردم. 

همه جا بوی گریه می گیرد 

و  دختران محله پایین 

مرا با دست نشان می دهند. 

 

از خودم کنار کشیده ام 

و  میدانم 

یکی از همین هفته ها 

دوباره از ترس نیامدنت 

موهایم را کوتاه می کنم 

لباس رسمی می پوشم 

و  به زمستان های بعدی 

فکر می کنم...