در خواب هایم
اتفاقی افتاده بود
شبیه گریه کردن های مادرم
و پیاده روها
زیر سایه ام دراز کشیده بودند
و هر کس
توی عالم خودش بود
اما مطمئن بودم
دوباره کسی من را
به دنیا آورد
که خواب هایش
شبیه زن هایی بود
که همین اطراف دیده بودم
حالا
برای پسری
که اسفند به دنیا می آید
سه شنبه روز بدی نیست!
...سه شنبه روز بدی نیس.
سلام رضا جان
لذت بردم...برقرار باشی.
لینک؟؟؟؟؟؟
حالا
برای پسری
که اسفند به دنیا می آید
سه شنبه روز بدی نیست!
درود...
قلمتان جاوید :)
اما مطمئن بودم
دوباره کسی من را
به دنیا آورد
بسیار عالی تولدی دوباره به تصویر کشیده شده است...
آقای تهرانی عزیز سلام
شعرتون مصداق ایجاز بود برای من
گرچه مبهم ولی زلال ورساست ممنونم عزیزم
درود برشما
سپاسگزارم فراخوان خوبتان را
جاودانه آوای قلمتان
سلام
کار گنگی زیادی داره اگر حجم، ما دریافت فوری و مطلقی ازش نداریم و موسیقی کار به نحویی که مخاطب و میکشه سمت بند آخر
اما با هیچ ضربه ای مواجه نمیکنه
و اما در فرم کار این متولد شدن شاعر در خواب به معنای عدم رخ میده که به نظرم ارتباطی با ستاره شناسی و طالع بینی نداره ویه چیزی که نباشه هم مشکلی پیش نمیاد قسمت (پیاده روها زیر سایه ام دراز کشیده بودند ) خیلی دورتر از شعر دست و پا میزنه
موفق باشید
سپاس ودرود از دعوتتان وسروده زیبای شما ،متشکرم
سلام
بسیار بسیار زیبا بود
علی الخصوص آخرش بسیار زیبا تمام شد
تبریک می گویم این استعداد را
موفق باشید و پیروز
سلام استاد عزیز
ممنون از دعوتتان
سپیدهای بسار قوی و جون داری خوندم و لذت بردم
نویسا باشید
با سلام
ممنون از دعوتتون
سپیدهای زیبا و قابل تاملی رو خوندم. از خوندن اشعارتون لذت بردم.
سپاس
با سلام
ممنون از دعوتتون. سپیدهای زیبا و قابل تاملی رو خوندم. خوندن اشعارتون برام لذت بخش بود.
با سپاس
سلام دوست عزیز
عالی بود.
ــــ
سه شنبه خوب است...!
سلام بنظرم میتونست خیلی بهترباشه
فرم کارخوب نبود
شعرروان نبود
اماسوژه خوب بودانصافا
ببخشیدمن نمی تونم جزییات روبگم.اینترنت ندارم واینجاتوکافی نت هم سرعت بسیارکمه
ماناباشیدوسربلند وباافتخارلینک شدید
درود بر شما
ممنونم از احساس
جسارتا نبودن ِ سطر ِ
"و هر کس
توی عالم خودش بود"
لطمه ای به شعر وارد نمی کند.
باز هم سپاس، سبز باشید
سلام
بسیار زیبا بود دوست من
ممنونم از دعوتتون
بسیار زیبا بود......درود بر شما ...
نظرتون راجع به اشعارم چیه ....؟
سلام
کاریکدسته خوبى بود.مانا باشید
سهشنبه روز بدی نیست...
زیبا بود. سپاس
سلام
شعر زیبایی را از شما خواندم به جهت ارتباط های عمودی و افقی کار در سطح خوبی است تصاویر هم خوب بودند
پیاده روهایی که زیر سایه امدراز کشیده بودند تصویر برجسته تری بود
توی عالم خودش محاوره است
برای تصویر خواب هایش مثل زنهایی بود که همین اطراف دیده بودم قرینه ای در شعر وجود ندارد .
چگونه خواب هایی از کدام زنها٬؟
وپایان بندی کار باید کمی قوی تر وغافلگیر کنده تر باشد
هیچ روزی روز بدی نیست در نگاه شما و می تواند در عالم واقع هیچ روزی هم خوب نباشد
موفق باشید
سلام. و سپاس از دعوت.
شعر زیبایی بود. به خصوص اینکه همه ی جوانب شعر سپید رعایت شده بود. بافت عمودی و اندیشه و تصویر سازی در این شعر به خوبی مشهوده.
مانا باشید.
سلام جناب یوسف زاده
زیبا سروده شده بود
کلا
سه شنبه روز بدی نیست ...
شعر زیبا و پر لطافت شما را خواندم و لذت بردم . حرف زدن در باره ی آن هم باشد برای سپید سرا ها و منتقدان این ژانر.
ممنون
با احترام
یکی از قشنگترین بازیها بازی نگاه ه اگه کسی بفهمه
پس کامنت من چی شد؟دیروز فرستادمش
دوباره کسی من را
به دنیا آورد
این یک نوع تولد دوباره ست که مختص آدمای ارزشمنده /بهتون تبریک میگم
سه شنبه ها روزهای سخت و محکمی هستند ... مث کوه ...
سلام
خوندم
خیلی زیبابود
لطفا اگه عضو فیسبوک هستید
اطلاع بدین مرسی
بر شاعر نبودن شما همین بس که جرات تایید کامنتی که واقعا نقدی به کاراتون داشته باشه رو ندارید
من هم نقد میکنم استاد کارتون عالی بود .......
فکر کنم به اندازه ی کافی نقدتون کردم
خوشحال باشید
سلام دوست گرامی.علت عدم تایید کامنت شما این نیست که من شاعر نیستم یا ... علت فقط این است که کامنت هایی تایید می شوند که من فرصت داشته باشم بازدیدشون را پس بدهم.بدیهی است که وقتی هنوز به شما سر نزده ام کامنتتان را تایید نکرده ام.از شما که شاعر هستید توقع دیگری دارم.و اگر قصوری از طرف من بوده از شما عذرخواهی می کنم.ایام به کام
سلام
سپید خیلی قشنگی بود.
ممنون از دعوت
سلام و درود و سپاس از حضور و دعوت شما !
کارهای بسیار زیبایی خواندم عالی بودند همیشه این زبان را پسندید ه و دوست داشته ام موفق و شاد باشید.
درود شاعر
چندین تا صفحه از اشعار شما خواندم و تازه شدم...باز هم خواهم خواند...مرسی.
سلام آقای تهرانی.
ممنون از حضور و دعوتتون.
شعرتون رو چندین بار خوندم. ذوقتون زیباست.. پیاده رو ها زیر سایه ام دراز کشیده بودند..
بند آخر برام مبهم بود. و متوجه ارتباطش با سایر بندهای شعر نشدم.
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد
از بن هر مژهام آب روان است بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد
چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
[گل]
سلام
تناسب هایی که در کلامتون هست رو میپسندم و سکوتی که بر فضای شعر حاکمه
سلام رضاجان
انصافن کار زیبا وقدرتمندی بود بااجرایی ناب..
ازچینش سطوروپرداخت مضمونت بی نهایت لذت بردم..
شعریعنی همین اما فریب تکلف ها رونخوروپویابمان!!
بااحترام دعوتی.
درود برشما جنای یوسف زاده..
سپاس از حضورتان. شعرهای زیبایی ازتون خوندم. اشعاری که هم تصویرسازی های خوبی در ذهن مخاطب ایجاد می کند هم بن مایه و محتوای خوبی به لحاظ اندیشه ای در آن ها نهفته است..(آن قدر مرده ام که جنازه ام را باور نمی کنم...آفرین به قلم و اندیشه تان)
مانا بمانید.
درودی دیگر...
سایت تخصصی لهور ویژه هنر و هنرمندان غرب و جنوب کشور منتظر نقد و نظرات شماست. چشم رنجه فرمائید و از نظرات ارزنده تان ما را بهرمند فرمائید. سپاس. آدرس سایت:
Lehoor.com
سلام...
بسیار زیبا ....
موفق باشید...
سلام
با افتخار ادد کردم
بنیامین بهارلو
سلام جناب تهرانی...
چه پایان جالبی دارد...
تصاویر بسیار تامل برانگیز و یکدستند...
لذت بردم...
پاینده باشید
سلام دوست من جناب یوسف زاده
ممنون که اطلاع دادید.چند پست اخیر را به دقت خواندم و بهره بردم.
خدا یارت
درود شاعر
کار زیبایی ازتون خوندم
تصاویر زیبایی داشت بدلم نشست
شاعر بمانید
سلام
لینکتون کردم
سلام لطف دارید عزیز.و اما شعر شما تصویر بسیار عالی،ولی متأسفانه کار در نگارش تداخل نامعقولی داره مث تیکه پیاده رو که با گریه مادرم مخاطب با واژه ی و ربطی به مصرع بعدی غافل گیر میشه ومی پره توی سکانسی دیگه که اصلأ به نوعی ربطی نداره،سرجمع بایست گفت شما با کمی دقت فوق العاده می تونید باشید
از زندگی ، از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دلخسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
آه ... کزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
از : محمد علی بهمنی
---------------------------------
سلام
دل نوشته دل نشینی بود
منم با دلنوشته هایی سپید به روزم
درود
شعر با احساس و زیبایی بود
بازیهای زمانی نامحسوس هم برام جالب افتاد
بهروز باشی و به روز
سلام . سپاس
سلام .
متشکر از دعوتتون . خوب بود.
سلام و سپاس از دعوت
کار خوبی خواندم فقط کمی با پیاده رو ها مشکل داشتم حس غریبه ای با دیگر واژه دارد گرچه به تنهایی خود تصویری قوی و ملموس .....
مستیت مدام