می دانم
خاک هیچ زمستانی
سفید نیست
امروز هم
یکی از روزهای
سرد است که باید
روی رد پاهایم راه بروم،
برگردم
و تو پیر شوی،
از سرما ناخوش!
کلاهت را برداری
و من از قصد
تمام زمستان را
پیاده بروم
تا به یاد بیاورم
سالها پیش
حدود همین قدم ها
تو را به خاک سپرده بودم!
سلام برادر
صادقانه میگم من توانایی سرودن شعر ندارم....
اما بهترین دوستم خیلی خوشگل شعر میگه!
راستی شعرتون خیلی عاشقانه بود تبریک میگم
به خاطر داشتن این استعداد
سلام دوست عزیز
خواندمت
مانا باشی
ما که آپیم شما رو نمی دونم!!!
سلام دوست من
اون شش چرا اومده جلو اسم من لطفا پاکش کن
قابل بدونید
آن روی سگش را نشان ِ چه کسی می دهد سیب ؟
..
..
..
غزل خوانی ِ ابوالهول!
سلام
سلام دوست عزیز
از لطف شما ممنونم
خواندم و لذت بردم.
با سپاس
سلام .
ممنونم به خاطر دعوت دوباره .
گویا اصلا به کامنت ها نگاه نمیکنی .
من قبلا اینجا اومدم رفیق . بوس
سلام...
شعر زیبایی بود...
دستنوشته های منو که خوندید حتما...
نظرتونو راجع بهشون بگید...
منتظرم...
فعلا...
با عرض سلام و درود بر شما به امدادهای الهی اینجانب در نظر دارم کتاب شرح مراتب طهارت علامه حسن زاده که توست استاد صمدی املی نوشته شده را به طور کامل در وبلاگ بیاورم دوستان همراه با نظرات خودتون مارا در این امر الهی یاری فرمایید.منبع این کتاب سایت کانون گفتمان قران می باشد
استادصمدی املی(شماره1) :حالا باید چه کنیم تا موّحد باشیم و از پراکندگی رهایی یابیم؟ بنده مطابق با بینش خود راهی به شما عزیزان پیشنهاد می کنم و آن اینکه یک مسیر علمی را برای خود تعیین فرمایید. و برای فهم حقایق مندرج در آن وقت بگذارید و زحمت بکشید چون تو انسان هستی و انسان بی علم نمی شود در کنار آن کسب و کار خود را هم داشته باشید و هرگز آن را رها نکنید. زیرا نیازی به تغییر شغل نیست. نوشته های یک عالم را برای خود معیار ومحور قراردهید از آنجا که فهم کتابها آسان نیست پس در این مسیر به یک استاد هم نیاز دارید. روزی یکساعت یا هفته ای چند ساعت نزد آن استاد بروید و بر اساس نظم خاصّی درس بخوانید و بالا بیایید. مثلاً میتوانید کتابهای امام(رحمهُ الله) یا کتابهای شهید مطهری(رحمهُ الله) و یا کتابهای حضرت علامه حسن زادة آملی را انتخاب بفرمایید. اما باید بدانید که خواندن کتابهای گوناگون و پراکنده دل را مضطرب می سازد و انسان با این روش به جایی نمی رسد. همینطور تحقیق در مورد موضوعات مختلف در یک زمان انسان را پراکنده بار می آورد. علامه حاج محمد حسین تهرانی(رحمه الله) از شاگردان علامه طباطبایی(رحمه الله) بودند که دو سال قبل در مشهد به رحمت اله پیوستند. ایشان اهل قلم بودند و کتابهای بسیاری نوشتند و شاگردان بسیاری تربیت کردند. اما هرگز به شاگردان خود اجازه نمی دادند که کتاب دیگران را مطالعه کنند. می فرمودند: کتابهایی که من نوشته ام را مطالعه کنید. چون تمام آنها روی حساب و برنامه نوشته شده است. حال که پیش من آمدید باید مطابق با آن برنامه عمل کنید. البته این به معنای بد بودن کتابهای دیگران نیست. بلکه همة اینها برای این است که سالک در ابتدای راه با دیدن روشهای گوناگون متحیر و سرگردان نشود. اگر می خواهید قلبتان همّ واحد پیدا کند باید به مطالعات خود جهت بدهید و یا بصورت موضوعی مطالعه کنید. همانند اینکه الآن مدتی است که مشغول بحث موضوع طهارت هستیم.
با سلام
شما به یک پنج عصر در این تراما دعوت هستید
لطفا نقد و نظر فراموش نشه
منتظرم
در این انزوای بی حوصلگی
گاهی...
حتی ردپای خودم را نیز گم می کنم ...!!!
توهم تلخیست که می پنداری
تمام زمستان را تا اردی بهشت به دنبال ردپایت آمده ام...!!!
.
.
.
.
.
سلام ...!!!
سکوت های قشنگی رو شکسته ای و فریاد زده ای....!!!
آمدیم نبودید...!
؛حدود همین قدم ها
تو را به خاک سپرده بودم!؛
زیبا بود
لذت بردم
سلام
با سه رباعی به جلیل صفر بیگی به روزم
منتظر نظرات و دیدگاه های شما
در تولّد بزرگ منتظر حضور سبز شما هستم .
بادرود و فروتنی.
سلام
ممنون که سر زده بودید
شعراتون بسیار زیبا بود... خیلی از خوندنش لذت بردم
چقدر اسم شما برای من اشناست
فکر کنم اشعارتون رو توی یکی از نشریات خوندم...شما با نشریات خاصی همکاری میکنید؟
موفق باشید...یاعلی
سلام...ایوللللللللل عالی بود.
جداْ بهتون تبریک میگم.
سلام
زیبا بود و دلنشین {گل}
و دیگر هیچ....ــــــــــ
سلام
(.
.
.
نگاه میکنم
به آینه های شکسته
خسته
خسته
با نفسی که بالا نمی آید
و تبی که پایین نمی آید
{چه دنیا ی لجوجی}
دیگر امیدی نیست
کفشهایم را در می آورم
زندگی ام را تا می کنم
زیر سرم می گذارم
و م ی م ی ر م)
سلام دوست عزیز
به روزم
با وداع...
قلم را روی کاغذ می گذارم...........برایت چند خطی می نگارم
به نام خالق وصل و جدایی...........به نام نامی پروردگــــــــارم
سلام ای نازنین بی وفایم...........سلامت هستی ای زیبا نگارم
اگر چه بینهایت دوری ازمن...........تو را تا بینهایت دوست دارم
نمی دانم کجا و در چه کاری...........نمی دانی کجا و در چه کارم
فقط امید وارم شاد باشی...........نه چون من که هزاران غصه دارم
اگر از حال من خواهی غمینم...........از آن روزی که رفتی بی قرارم
دگر خشکیده اشک دید گانم...........برای گریه اشکی هم ندارم
از آن روزی که رفتی تیره گشته...........تمام لحظه های روزگارم
لباس تیره بر تن می کنم چون...........برای مرگ عشقم سوگوارم
پس از تو روی لب لبخند مرده...........چو مجنون اسب ماتم را سوارم
تو را در خواب می بینم دمادم...........که با تو در کنار چشمه سارم
ولی از خواب برخیزم چو بی تو...........تصور می کنم بر تل خارم
برایت می نویسم تا بدانی...........حکایت های چشم اشکبارم
تمام اهل عالم را خبر کن...........که من دیوانهء چشمان یارم
خبر کن تا همه حالم ببینند...........مگر سنگم که تاب غصه آرم
تو احوال مرا از قاصدک پرس...........که او آگه بود از حال زارم
پس از تو روزن نوری ندیدم...........میان دخمهء تاریک و تارم
غمت همچون طنابی گشته لیلا...........مرا آویخته بر چوب دارم
در آخر آرزویم شادی توست...........تو را دست خدایم می سپارم
چرا اصلا برایت می نویسم...........منی که پیش تو ارزش ندارم
چو می دانم نخوانی نامه ام را...........من آن را لای دفتر می گذارم
سلام دوست من...
ممنون که به وبلاگ حقیرانم سر زدی.
به همسایه کوچه پشتی هم سر بزنید
سلام
ممنون که سر زدید
شعرتون جالب بود و دوست داشتنی
اما به نظر من خاک زمستون ها تنها خاکیه که همیشه سفیده
و زمستون رو واسه همین دوست دارم ...
سلام
سلام
ممنون که سر زدین وممنون که خبر دادین.خیلی وقت بود که به وبلاگتون سر نزده بودم. ولی فکر می کنم قبلا یکی دو بار سر زدم .از سبک شعراتون یادم اومد.
این هم مثل بقیه خیلی قشنگ بود. البته چند تای آخرو همشو خوندم .عالی بود...
موید باشید
سلام
سپاس که به ما سر زدی
کارهات خیلی خوب هستند
تکیه بیشتر کارهات که توی این صفحه هستند بر یاد و خاطره است
سهراب نیستم و پدرم تهمتن نبود.اما زخمی در پهلو دارم. زخمی که به
دشنه ای تیز، پدر ، برایم به یادگار گذاشته است.
....................................
منتظرتون میمونم
درووووووووووووود
غیبت هایم را ببخش.............
آمدم سرمه شعر بر چشمایم کشیدم و مثل همیشه زیبا رفتم.
برقرار باشی
واقعیت تلخه
موفق باشی
سلام دوست بسیار خوب من
ممنونم که برای خواندنت مرا خواندی ...
سپس خوشحالم که در هوای بخشی از البرز نفس می کشی همسایه ...
و بعد چقدر شعر زیبایی بود چقدر ساده اما خواندنی و دلچسب
نگاه شاعرانه و تصویرهای قشنگ و ماندنی بود
قطعا این خانه ی مجازی دوستانه را از خاطر نخواهم بود
حضورم را چند باره خواهم کرد دوست خوبم
بمان تا همیشه
سلام.
وبم بروز شد.
منتظر حضور گرمتون هستم.
سبز باشی
^^^^^^^^^^^^
هر صدا و هر سکوتی اونو یاد من میاره
می شکنه بغض ترانه غم رو گونه هام میباره
از همون نگاه اول آرزوی آخرم شد
حرفای قشنگ و ساده اش عاشقونه باورم شد...
^^^^^^^^^^^^
سلام شعرتون خوشم اومد
زیرسایه حق برقرار
نمی دونم چرا گریه کردم؟
مانا مانید.
سلام خوندم. قشنگ بود آفرین.
ممنون از دعوتتون:)
"باز هم آه"، به روزم... در "بن بست توی ترافیک"...
سلام مرسی که خبر دادی شعرهای زیبایی می گی چندتا از شعرهای قبلیت رو هم خوندم
جالب بود
بای
سلام از احساس لطیفتون خوشم میاد
راستی منی که از شعر اصلا خوشم نمی اومد به شعر( صدای رد پای اب) سهراب سپهری ارادت پیدا کردم
تا بعد
حدود قدم ها و بیداری و خاک ـ تلخ و شیرین می زند... می دانم!
زیبا بود خیلی
سلام
این شعر و شعرهای دیگرتان را هم خواندم بسیار یک دست و روانمینویسید
موفق باشید
سلام دوست من........
یاد یک روز سرد زمستانی افتادم که عزیز ترین و بزرگترین دارایی زندگیم را به دست خاک سپردم ......
و یک سوال برایم مانده : این شعر سفید زمستانی است و سیاه درد دارد اما چرا غمگین نیست؟
.....................................
با شعر به روزم...... خوشحال میشوم سر بزنی........
قلمتان پاینده
فکرمیکنم سفارشم را فراموش کرده باشی...
شعر زیبا تو رو باز هم خوندم و لذت بردم
با دریا به روزم .
سلام
خاک هیچ زمستانی سفید نیست
زیبا بود
واینکه حدود همین قدم ها تو را به خاک سپرده بودم
من هم با ۳ کار کوتاه بروزم
خوشحال می شوم نظرتان را بدانم
شاد باشید
سلام دوست خوبم
با حرفهائی برای نگفتن و ... چشم به راهم [گل]
ممنون که منو به وبتون دعوت کردین . براتون ارزوی موفقیت میکنم .
خیلی قشنگ بود خیلی خیلی به دلم نشست مرسی
دوست عزیز باسلام وباتشکر از اظهار نظرشما
همانطور که نمی دانید ناسا یک سازمان بسیار پیچیده وحشتناک سری
امریکاست و جریان شق القمر یک پدیده علمی نیست قطعا .چون اگر این اتفاق افتاده
باشد حتما به این علت معلول های فراوانی به دلیل حکیم بود ن خدای مقتدر در عالم
به وقوع می انجامیده چون این هستی دارای اجزای کوچک وهم آهنگ ووابسته به
هم ومنظمی است . به عنوان مثال چون مقدار گازهای گلخانه ای یا سی او تو
افزایش یافته لایه اوزون دچار آسیب دیدگی شده و کوه های یخی قطب های زمین
اب می شوند آب وهوای و بارندگی زیاد می گرد سطح آب در دریا ها افزایش می یابد
و روی هزاران پدیده ناشناخته دیگر موثر بوده است . وجود هر پدیده ای مثل ماه اثرات
فراوانی روی کره زمین دارد که این انشقاق حتما عوارض بسیاری را در برخواهد داشت
در صورت وقوع این امر مهم حد اقل طوفان عظیمی در دریا ها به وجود می آورده
است ویا باعث بارش باران های سیل آسا می شده است و یا در سردی و گرم شدن
کره زمین موثر واقع می شده است .پس بنابر این گزارش نشدن این گونه وقایع و ثبت
نشدن آنها در فعل وانفعالات علمی باور کردن ان مشکل است و این امر جزء یک دورغ
بزرگ چیز دیگری نیست که از ناحیه یک یهودی که از راویان و محدثان است یک کذب
محض بوده که نقل شده و همین ها هر چی دورغ بوده در تاریخ ادیان الهی مخصوصا
اسلام وارد کرده اند. اصلا یهودی ها متخصص سر کار گذاشتن مردم اند تا خودشان
دنیارا به چاپند. تمام امکانات مالی و منابع ثروت جهان در دست یهودی هاست تما م
مراکز خبری و اطلاعات رسانی در خدمت این قوم وصهیونیست بین المللی
است.دارای پیچیده ترین سازمان جاسوسی و امنیتی در جهان هستند..الی آخر
سلام...بعد از مدتی با دو شعر به روزم و منتظر دیدگاه ارزشمند شما....