چشمانم آبی ست!
دیگر چه می خواهی که
شب ها به خوابم می آیی
و با سیاه ترین کابوس ها
مرا به پیشواز دلهره می بری؟!
من هنوز سه شنبه ها را دوست دارم،
و تو را
که همیشه به یادت می آورم
با همان پیراهن آبی
در اردیبهشت باران پوش!
حالا خواب هایم سفید است،
روزگارم سیاه!
اما هنوز هم نمی دانم چرا
اردیبهشت که می شود
برایت گریه می کنم!
مرسی کار دلنشینی بود .لذت بردم
سلام
شعر خوبی بود با این که جمله در نحو کلام به سادگی می زند و جذابیتش کمرنگ می شود موفق باشید
من هنوز سه شنبه ها را دوست دارم
یا علی
مرسی گلم
اردی بهشت که می شود برای ابرهای تهی می بارم
تا اردیبهشتی دیگ دیووانه می شوم
و خود را به سکوت می سپارم
حالا خوابهایم سفید است و روزگارم سیاه ................. این قسمت عالی بود . واین که فکر مبکنم بازی باکلمات برای شما از هر چیزی راحت تره . نه ؟ کلمات رو خوب انتخاب میکنید . موفق باشید .
سلام
تعارف نبود...
جدی گفتم :)
کسی را که با او خندیده ای ممکن است فراموش کنی.
اما کسی با گریستی، همیشه در خاطرت هست.
شاد و سلامت باشی
حق نگهدار
ممنون که به وبلاگم سر زدی. شعرت را خواندم. به نظرم مویه در نبود معشوقهای آمد که در اردیبهشتی رفت!
رضا جان درود ! من با خط اول موافق نیستم که داری توصیف می کنی چشمت آبی ست و با خط 10 که تداعی بیتی از استاد سید علی صالحی ست.اما آنجا که می گی خواب هایم سفید است معرکه ست .بحث ها ی جدی تر تا شعری دیگر با احترام
کیمیای نظر
ز سوز عشق تو چون گرم التهاب شوم
چو شمع شعله کشم آنقدر که آب شوم
هزار چشمه نور از تو در دلم جاریست
به کهکشان روم و رشک آفتاب شوم
تو ای سلاله خورشید، ذرّه پرور باش
مباد آن که چو زلفت به پیچ و تاب شوم
مشام من ز گل روی خود معطّر کن
که با نسیم سبک سیر هم رکاب شوم
به شوق چشمه وصل تو آمدم، مپسند
که در کویر غمت خسته از سراب شوم
کنون که دامنم از اشک شوق لبریزست
بیا که من ز وصال تو کامیاب شوم
هزار شکوه نا گفته در دلم باقیست
ولی چو لب به سخن آوری مجاب شوم
من و غلامی درگاه مهدی موعود
که با شنیدن نامش در انقلاب شوم
در آن حریم که نامحرم ست مهر منیر
کیم که ذرّه ناچیز آن جناب شوم؟
به گرد شعله چو "پروانه" سوختم ای دوست
بدین امید که از عاشقان حساب شوم
محمّد علی مجاهدی (پروانه)
سلام . اقای تهرانی ؛ اشعار زیبایت با هر تعبیری که بیاد بسیار خواندی هستند . متشکر از اینکه بی خبرمان نمیگذارید . بیشتر برای خواندن شعرهایت میام خدمت تان .
زیبا بود
چون اردیبهشت ماه بارونه!
زیبا
چی چرا ؟؟؟
سلام خواندم و لذت بردم پایدار باشید و پویا
سلام عزیزم
سه شنبه ها هم واسه تو مثل من سخته؟
با سلام
خیلی خوب بود
؛اردیبهشت باران پوش؛
به روزم با یه سپید
سلام دوست عزیز از پیشنهاد ت ممنونم. در اصل همان ریدن است و در ان شعر فضله آمده که اظهار فضل و فضل اندازی هم تداعی شود. سخنرانی سر گورها و فاتحه و از این حرفها. قربانت.
چون میدونستم دلت برام تنگ شده اومدم
سلام کار زیبای شما همسایه ی مهربان را خواندم و استفاده کردم ممنون از دعوتتون..
سلام
شعرت رو خوندم خیلی روان و خوب بود مخصوصا
حالا خواب هایم سفید است
روزگارم سیاه
فقط احساس می کنم خیلی صریح همه چیزو گفتی و هیچی برای کشف کردن و هیجان زده شدن نمونده!
شعر قبلی رو هم خوندم اونم خیلی خوب بود.
موفق باشید
سلام به وبلاگم یک سری بزنید نظر یادتون نره هاااا هر وقت اپ بودم خبرت می کنم بای
سلام!
کار زیبایی بود لذت بردم روان و گویا و پویا!
سلام
ممنون از خبرت
زیبا بود
تنگ غروب است
و دلتنگی
بسان حزن گویای حیاط مدرسه ای تعطیل
روح را
به سوی غربت مجهولی می خواند
و هزاران کلام ناگفته
در هجوم یادها
به یک آه ... بدل می شود
تا شمع گونه
از فراز خویش
فرود اید
سلام.
سه ساعت متن تایپ کرده بودم در مورد شعرتون.
یه جا پرید!
باور کنید حوصلهی دوباره نوشتنش رو ندارم!
سلام
شعر خوبی بود
سه شنبه ها رو دوست دارم
اردیبشهت رو هم چون ماه تولدمه دوست دارم
پس شعرت رو هم خیلی دوست دارم...
در اردیبهشت باران پوش!
با سلام واحترام ممنون از اینکه به من سر زدید
سه شنبه ها را دوست دارم
چون خدا سه شنبه کوه را افرید
موفق باشید
چی شده رضا؟
چرا با مامیت مشکل داری؟
زودی بگو... دلم شور افتاده... سمیرا خوبه؟... نی نی چطوره؟
سلام دوست عزیز زیبا بود موفق باشید
سلام
با توجه به نشانه هایی چون سه شنبه ها و اردیبهشت احتمالا این شعر برای شخص خاصی و مناسبت خاصی سروده شده
موفق باشید
برای چی جای من بودی؟
سلام
با ترانه ای تاریک منتظرت هستم
تاریک تاریک تاریک.....
سلام رفیق
گفتی اگر باران نیاید چه کنم ؟
گفتم گریه کن ... .
قربانت همایون .
سلام سروده زیبایی بود چرا بیخبر اپ میکنید[گریه]
خبر بدید بیام مطالب قشنگتون را بخونم
با 2مطلب جدید به روز هستم خوشحال میشوم سربزنید ونظرتان را بگید
سلام
شاید چون روزی که او را دیدی اردیبهشت زیباترین ماه سال بوده
و شاید آن روز آسمان مانند چشمهای تو که به یادش می بارن میباریده ....
من بازهم قبل تعطیلات آپ کردم!
لذت بردم از خواندنتان
لینک من شدید
حق نگه دار
سلام
قبل از هر چیز بابت تاخیر معذرت می خوام
ممنون که من رو به وب زیباتون دعوت کردید
خوندم و لذت وافر بردم
در حضور اول اجازه بدید نظر خاصی ندم
در فرصتهای آینده بیشتر تبادل نظر می کنیم
قلمتون پایدار
شاد و سربلند باشید
حالا خواب هایم سفید است،
روزگارم سیاه!
اما هنوز هم نمی دانم چرا
اردیبهشت که می شود
برایت گریه می کنم
.
.
.
اینجا سرزمین ماست...
رفتن بی فایده است
نمی دونم چی نظری در مورد وبلاگ بدم
سلام :
ممنون از حضور شما .
=======================
تو با من نیستی اما ، جدا هم نیستی از من
نه می مانی کنار من ، نه در قلبم تو میمیری
منم خو کرده ی دردی ، که درمانش نمی بینم
یقین در سر نوشت من ، تو دست سرد تقدیری
========================
مهربانم وجودت را برای دقایقی مهمان سرای من کن تا از حرم نفس هایت کلبه خموش و ویرانم را گرمی بخشی و روشنی .
برایت از ایزد منان ارزوی شادی میکنم و سر بلندی .