چشمانم آبی ست!
دیگر چه می خواهی که
شب ها به خوابم می آیی
و با سیاه ترین کابوس ها
مرا به پیشواز دلهره می بری؟!
من هنوز سه شنبه ها را دوست دارم،
و تو را
که همیشه به یادت می آورم
با همان پیراهن آبی
در اردیبهشت باران پوش!
حالا خواب هایم سفید است،
روزگارم سیاه!
اما هنوز هم نمی دانم چرا
اردیبهشت که می شود
برایت گریه می کنم!
سلام فوق العاده بود من که خیلی خوشم اومد
رضا:
خیلی گریه کردم. نمیدونم یاد همه چیز افتادم.
گریه امونم نمیده چیزی بنویسم.
لطف کن این کامنت رو نشون نده.
سلام بر استاد عزیز
واقعا زیبا و دلنشین بود
مخصوصا قسمتی که نوشته بودین سه شنبه ها....
خیلی خوشم اومد
نیلوفری باشین
سلام قشنگ یعنی...
سلام
شعر قبلی ات شعر خوبی بود با سادگی و روانی خاص خود . اما آقا رضا یک حرف می زنم یادت باشد . اگر شعر می گذاری که همه برایت دست بزنند و هورا بکشند ُ اشتباه می کنی . سعی کن ادم های مطلع که ایرادات را خوب می بینند را بیشتر اهمیت دهی زیرا باعث تعالی کارت می شوند ! و من در وبلاگ خودم این را تجربه کرده ام . جوریکه اولها انتقادات را ژاک می کردم ولی الان ان ها را دوست دارم . من یک بار در نقد فیلمهایت نوشتم که فیلم های هنری و عمیق را باید با مطالعه نقد کرد و تو کامنت مرا پاک کردی . این اشتباه است رضا جان ! ! امیدوارم این پیام خصوصی دستت برسد ! چون امکان خصوصی کردن پیام وجود ندارد !! موفق باشید
سلام عزیز!
فکر می کنم که در بند دوم شعر استحاله ای روی دارده است!
می آیم و بیشتر می حرفیم!
زندگی رسم خوشایندی هست
زندگی پیدا کردن ده شاهی
از جوی خیابان است...
سلام اقای تهرانی . من اولین نظر این پست شما شده ام ! در وب ام یک نیم سروده ای داده بودم از آن به دو تعبیر سیاسی که در پست بالادست اش درج شده و به چند تعبیر متفاوت دیگر برداشت هایی شده است !! جالبه نه !؟ چون به کار سیاسی و اجتماعی هم میپردازم لذا تعابیر دوستان نزدیک با من نوعی و دیگرانی که از من دور بودند به نوعی دیگر بود !! نظرات در همان پست ( خیس بارانم ) و یکی بالاتر و پایین تر از آن پست درج شده است . محمود جان که از دوستان اجتماعی نویس اند در پست بالایی آن اشارات درستی داشتند .نظر شان بیشتر بابا مقصود و منظور من موافق بودند . اما باقی ...
اینجا هم می شود تعبیر متفاوتی از این شعر شما کرد . من نظر خاصی دارم !! روش باید فکر کنم
پیشنهاد من این است ...........به جای اینکه فقط به احسنت و عالیست اکتفا کنند دوستان برداشت و تعبیر خود را نیز بفرمایند تا شاعر راستی آزمایی کنند و ببینند سروده مورد نظر و مقصود شعر اولیه اش چقدر با تعابیر نزدیکی دارد ؟از طرف دیگر خواننگان و نظر دهنگان هم از تفسیر دوستان استفاده کنند . موافق بودید این مطلب را آپ دهید . شاید به مصلحت نباشد که آپ داده باشید اینجا خونه خصوصی شماست به میل خود عمل فرمایید و لطفا در صورت مصلحت چنان کنید .
من میرم رو شعرتان بیشتر فکر کنم . تا بعد ...
سلام
کار ساده و در عین حال زیبایی بود
از خوندنش لذت بردم..
فقط تفاوت زمانی ای که قسمت اول و دوم کارتون با هم داشت زیاد برام قابل هضم نبود!
درود
خوب بود
تا اردبهشت گریه ها منتظرند
سلام قشنگ بود شعرتون
حالا چرا سه شنبه و چرا اردیبهشت
مرسی سر زدین از این به بعد میام
اول شدم
خداییش قشنگ گفتی
اردیبهشت باران پوش
شعرتو با اجازه واسه خودم تو دفترنم مینویسم
موفق باشی
برای کسی که رفت گریه اسرافه !
حیف اردی بهشت که صرف گریه برای گذشته بشه ..
بهم سر بزن
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
ایران دوستان و ایران اندیشان گرامی ..........
به مناسبت روز کوروش بزرگ بنیان گذار حقوق بشر
مراسمی از ساعت ۱۴ پس از نیم روز در کنار آرامگاه کوروش در تاریخ ۱۰ آبان
بر پا میکنیم امید است یاران ما از سراسر ایران و خصوصا شهر شیراز در این مراسم
حضور بهم رسانند
درود بر کوروش بزرگ خار چشم دشمنان ایران و پاینده سرزمینمان
[گل] پاینده ایران [گل] افشین ...
شعر خوبی بود رضا جان ...
ممنون برای اطلاع دادنت مثل همیشه ..
فقط من یک حسی کردم البته یک نظر است
حالا رو می شد جوری دیگری نوشت و یا حذف کرد ..
((حالا خواب هایم سفید است،))
هادی
سلام شعر زیبایی بود مثل قبلیا
شیطون از کجا فهمیدی من رنگ آبی دوست دارم تو شعرت از رنگ آبی نوشته بودی؟
سلام دوست اندیشمندم وصمیمی
در سپیدشعرتان مجموعه ای از تعابیر ولحظان معطر ودلنشین
موج میزد
حالا که خوابهایم سفید است
روزگارم سیاه
اردیبهشت که میشود
برایت گریه میکنم
بسیار باطراوت بود
..................................................
به امید خدا ومحبت شما دوستان به این راه سبز ادامه خواهم داد...
همین صمیمیت ومحبت وبزرگواری شماست که شعر ما را پر وبال می بخشد..
چراغ پیامت خلوت تنهاییم را روشن ساخت وعطر گلواژه های کلام دلنشینت باعث ارامش دلم شد.....در پر واز های اینده ات کلبه تنهایی ما را فراموش مکن
حضور نورانی شما باعث تعالی در اندیشه وشعرم خواهدشد......
قلبم زشرار عشق خاموش مکن
ما را زدعای خود فراموش مکن
............................................
پیامت عطر گلها داشت با خود
وهر گلواژه دریا داشت با خود
پیام دلنشینت....... از برایم
تمام عشق دنیا داشت با خود.....قلم وقدمت همیشه ایام سبز
حالا خواب هایم سفید است،
روزگارم سیاه!
اما هنوز هم نمی دانم چرا
اردیبهشت که می شود
برایت گریه می کنم!
یا علی
سلام رضای عزیز.نمی تونم باور کنم این شعرا مال همونیه که اولین بار از دیدن وبلاگش حالم بد شد!خیلی با اونجا فرق داری.
قشنگ می نویسی.تبریک می گن.
شعر بسیار بسیار زیبایی بود...خواندم و لذت بردم...از چه نوعی بود فقط؟سپید یا نو؟
با عرض سلام و خسته نباشی
مثل همیشه عالیست ممنونم که با خبرم نمودید موفق باشی
سلام
خیلی قشنگ نوشتی تبریک می گم وبلاگ قشنگی داری
موید باشی
سلام ... یه نوع نستالژی عشقی - عاطفی توی این شعر دیده میشه .
چه زیبا! یعنی چشمت از بس اونو دیده دیگه آبی شده!
خیلی خوب بود! اردیبهشت باران پوش رو خیلی دوس داشتم!
من گفتم آپم هاااااااااااا! شما نیومدی نظر بزاری!!!!!!
سلام داداش رضا
بسیار زیبا و دلنشین و ساده بود
موفق باشی
خداحافظ
سلام .
در همان سبک های قبلی سروده ای دوست من .
در این نوع قالب حرفهایتان را خوب میزنید و رهایی یک شاعر را که باید داشته باشید دارید .
کاملاً حرفهایتان ملموس است . قشنگ بود و کلی لذت بردم .
اما هنوز هم نمی دانم چرا
اردیبهشت که می شود
برایت گریه می کنم !
.....
نه ره گریز دارم ، نه طریق آشنایی
چو من اوفتاده ای را، چه تواند اختیاری ؟ ( سعدی )
همیشه بارانی و زیبا باشی .
سلام
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد
شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد
زهی امید که کامی از آن دهان می جست
زهی خیال که دستی در آن کمر می زد
دریچه ای به تماشای باغ وا می شد
دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد
تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم
که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد
هوشنگ ابتهاج
ممنون
شرمنده دیر سر زدم
شیفته ی کنایان نوشتاری تم...
لباس آبی...
چشمان آبی...
آسمان آبی...
کابوسهای سیاه...
روزگار سیاه...
خوابهای سفید!
اردیبهشت باران پوش...
چشمان بارانی...
چشمان خیس اردیبهشتی...!
پیراهن آبی در خواب های سفید!
سلام.
کامنت من اومد یا نه؟!
سلام//////////////ممنونم از لطفتون/////////////[گل]
سلام
زیبا بود
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
ایران دوستان و ایران اندیشان گرامی ..........
به مناسبت روز کوروش بزرگ بنیان گذار حقوق بشر
مراسمی از ساعت ۱۴ پس از نیم روز در کنار آرامگاه کوروش در تاریخ ۱۰ آبان
بر پا میکنیم امید است یاران ما از سراسر ایران و خصوصا شهر شیراز در این مراسم
حضور بهم رسانند
درود بر کوروش بزرگ خار چشم دشمنان ایران و پاینده سرزمینمان
پاینده ایران .. ---- منتظرتم -----
افشین ...
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [بدرود]
سلام
شعر قشنگی بود...از اون دوتای قبلی برام ملموس تر بود...مرسی!
به روزم دوست من
نمیدونم...سه شنبه هام.....اصلا یادم نیست سه شنبه هامو....نمیدونم چرا انقد...زود زود زود خاطراتمو فراموش میکنم....
سلام
شعر زیبای است
با کلمات خیلی زیبا بازی کرده اید
البته من شعر زیاد می خوانم اما منتقد شعر نیستم
اما حس می کنم بریدگی معنایی دارد شاید هم من متوجه منظور شما نشدم
اما در کل شعر زیبای است
به خصوص تعبیر شما از اردیبهشت
اردیبهشت باران پوش
شعر چیز عجیبی است مثل رویا
رویا یکهو میاید
اما تو شعر را مینویسی
نوازش میشوی
مثل اینکه نسیم میزند به صورتت
به خود که میایی میبینی آنقدر سبک شده ای مثل شاعرها که شعر حاصل درخت عاشقی و تنهای آنهاست
شعر و عاشقانه تو را به اشتیاقی که نوشیتی خوانم .
چشمانت همیشه روشن و آبی باد
جیجر چشمان آبی تو
رضا تو شاهکاری. خیلی قشنگ بود این دفعه من کم آوردم.
فکر کنم شعرهای آینده ات در مورد دخترت باشه.
حالا من هم شعرم رو تو وبم میذارم بعد خبرت میکنم که بخونی
سلام
ترا من همیشه چشم در راهم
کهنه معلم ارومیه
حروف را کنار زدم صد البته. و صد البته به صدا رسیدم. و چه خوب است این! بخت شعر بلند باد. درود و بدرود.
می نویسم هایم را از پی گرفته ام با امیدی که این روزها صفت " کورسو " بسیار برازنده اش است ,
افتخار دیدارتن را نصیبم کنید.[لبخند]
سلام دوست عزیز.مثل همیشه زیبا نوشته بودی...... مرسی که یه من خبر دادی...سبز باشی و آرزومند آرزوهایت....
خواندمت رفیق!
.................
سنگین و سخت
راز ها نهفته دارد در خود سنگ
بر شیب تند دره فرو آویخته
رها اگر شود روزی سنگ
روزی اگر رها...!
..
..
..
در بهترین انتظار
سلام رضا جان، رفیق
خواندم این زیبا را و همیشه برایت شعر آرزو می کنم
به امید دیدار
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
ایران دوستان و ایران اندیشان گرامی ..........
به مناسبت روز کوروش بزرگ بنیان گذار حقوق بشر
مراسمی از ساعت ۱۴ پس از نیم روز در کنار آرامگاه کوروش در تاریخ ۱۰ آبان
بر پا میکنیم امید است یاران ما از سراسر ایران و خصوصا شهر شیراز در این مراسم
حضور بهم رسانند
درود بر کوروش بزرگ خار چشم دشمنان ایران و پاینده سرزمینمان
...................... پاینده ایران .. ---- منتظرتم -----
-------------------------------------------------------------------------------افشین ...
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
قشنگ بود....
نه اقا ی تهرانی عزیز . من نمی تونم خودم را گول بزنم . شعری است عمیق با چند وجه . به نظر میرسد تعابیر متفاوتی از این شعر شما خواهد شد . من به اختصار به یک تعبیر میپردازم غلط یا درست اش را باید بفرمایید و منو راهنمایی کنید .
یک استنباط ساده این است که شاعر از رنگ آبی سخن نگفته و وجه تسمیه ای به کار بسته و از چشم آبی به چشم اشکبار تعبیر کرده است ! چشمی که چون دریا از آب پر باشد! آبی عمیق که رنگ آبی به ظرف اش می بخشد !
گفته که چشمان من از تلخی آن ترک / یا دیدار اردیبهشت هنوز گریان است ! حالا یا از فرط دور ی یا از شوق دیدار که مد نظر شاعر بوده است / از چه اسباب آزار منی و شب ها هم به خوابم میایی و پریشانم می کنی ؟! گرچه اقرار میکند وقتی به یادش می افتد برایش دلگیر می شود و دلتنگ میگردد ! بخصوص که اینجا از آبی رنگ جدیدی که بدان علاقه مند است سخن می گوید ! روزگار را بدون او تلخ می یابد روز روشن اش ناپسند اوست و شب هایش خوابی سفید دارد و یک رنگی است و راحت ! اما کی ؟ هر از گاهی که سه شنبه و اردیبهشت خاطره هایش او را همراهی میکند .
جناب تهرانی این یک تعبیر است ممکن است اصلا اینگونه نباشد !! همانطور که از خیس باران من دهها تعبیر در آمد . خیلی دوست دارم از خودتان بشنوم . البته راضی هم نیستم خیلی به زحمت بیفتید شاید بد عادت شوم و بارهای بعد هم مزاحمتان شوم . پس می تونید پاسخ هم ندید . مطمئن باشید دلخور نمی شم .
اما اپ شدن و نشدن هم به مصلحت شماست . همیشه این عرض من را پای یادداشت نوشته باشم یا ننوشته باشم ! نوشته ببینید. با تشکر احمدی
سلام... جدید نوشتم ... منتظرتم ....
سلام دوست عزیز
شعر تغزلی زیبایی است با زبانی ساده و روان.
شاد و سربلند!