درست همان لحظه
که مورچه ها
تمام استخوان هایم را
جویده بودند
کابوس هایی می دیدم.
سایه های زیادی
لگدم می کردند
تنات بوی سیگار خاموش گرفته بود
و من نمی دانستم
یکشنبه
از کدام هفته
آغاز می شود!
اینجا ترافیک سنگین است
شکل های عجیبی
لابه لای خاطره هایم
گم می شوند.
بیدار می شوم
و این پاکت آخر
هنوز به دی ماه نرسیده
تمام می شود!
سلام. شعرت قشنگ بود مخصوصا آخرش
با شعری جدید آپم
و من وقتی فهمیدم یکشنبه از کدام هفته آغاز می شود که دیر شده بود!... و من همیشه یادم می رود یکشنبه از کدام هفته آغاز می شود. فقط خدا را شکر شنبه ها فرصت جبران دارم!
بروزم.
[گل]به امید ایرانی زیباتر![گل]
[گل]من به روزم با یک پست فقط برای ایران![گل]
_____________@__@@_____@
____________@@_@__@_____@
___________@@@_____@@___@@@@@
__________@@@@______@@_@____@@
_________@@@@_______@@______@_@
_________@@@@_______@@______@_@
_________@@@@_______@_______@
_________@@@@@_____@_______@
__________@@@@@____@______@
___________@@@@@@@______@
__@@@_________@@@@@_@
@@@@@@@________@@_____
_@@@@@@@_______@_____
__@@@@@@_______@@_____
___@@_____@_____@_____
____@______@____@_____@_@@
_______@@@@_@__@@_@_@@@@@
_____@@@@@@_@_@@__@@@@@@@
____@@@@@@@__@@______@@@@@
____@@@@@_____@_________@@@
____@@_________@__________@
_____@_________@_____
_______________@_____
____________@_@_____
_____________@@_@_____
______________@@_____
______________@_____
[گل]سبز باشید![گل]
سلام دوست خوبم
باز عالی نوشته اید
کارهایتان خواندنی و قابل احترام هست
با احترام به روزم و منتظر نگاه شما
ارادتمند ...[گل]
سلام همسایه های ۵
من بازی های شعری زیادی بین مورچه و استخوان دیده ام به نظرم یکم تکراری میاد یا لااقل دید همه به این موضوع شبیه هم بوده . اما
سایه های زیادی
لگدم می کردند
تنات بوی سیگار خاموش گرفته بود
خیلی قشنگ بود لذت بردم
سلام
دورغ چرا دوست من ؟؟
گاهی احساس میکنم از شعرهایت چیزی نمیفهمم
مگر بعد از چندین بار خواندن
این شعر برعکس دو شعر قبلی در من تاثیر زیادی نداشت
چون من با خواندن شعر های قبلی حس شاعرانه ای به من دست میداد و وادارم میکرد که در ان لحظه جملاتی عاشقانه به زبان بیاورم
ولی این بار نه ...
به هر حال موفق باشی و سربلند
الهه ی شرقی هم به روز است
منتظرم
یا حق
سلام رضا جان
با دردی مشترک به روزم
منتظرم رفیق...
سلام دوست
به روز نمی توانم بود. به شبم.
جغرافیایم دود گرفته....
سلام
نبودنم را عذری است به فشردگی آغوش سیم خار دار...
به روزم
قدم رنجه می فرمایید؟
[گل][گل][گل]
سلام
و
به روزم
سلام
مرسی از حضورتون
از خوندن شعرتون لذت بردم
تعابیر خوبی به کار بردید
در پناه پروردگار
درود شاعر
لذت بردم
سلام دوست عزیز...
خوشحالم کردی بهم سر زدی.شعرای خیلی قشنگ و جالبی میگی...!امیدوارم موفق باشی!
راستی من آپم خوشحال میشم بازم بهم سر بزنی!
سلام
به روزم با:
- وقتی که در "ب" بسم الله گیر میکنی...
- برای تو
- بعد از انتخابات
- شاید شعر
منتظر حضور و نظر شما هستم.
پیروز باشید.
باسلام و عرض ارادت خدمت رضا ی عزیز
با یک ترانه ی جدید به روزم و منتظر قدم هایتان[گل]
س لام
ممنون از حضورتون
شعر بسیار زیبایی بود به دلم نشست.
براتون بهترینها را ارزومندم
شاد باشید مهربان
درود
گرچه در دنیای واقع هم هنوز یکشبنه است
ولی شاید یکشنبه شما به گونه ای دیگر است
من درست متوجه نشدم که آیا از دی ماه و یکشنبه منظور خاصی داشتی یا نه
ولی به کل جالب بود
سلام اسم من آتناست 16 سالمه به تازگی سعی در این دارم که شعر بگم ممنون میشم به وب من بیاین و راجع به اشعارم نظربدین منتظر نگاهتان مینشینم
?????????????????????
سلام
o
o^/|\^o
o_^|\/*\/|^_o
مرسی سر زدیo\*`'.\|/.'`*/o
\\\\\\|//////
من آپم
'-=========-._¨¨¨¨¨¨_==========-'
'-======•:•:\¨¨__¨¨/:•:•======-'
'-=====•:•:\(¨¨)/:•:•=====-'
'-====•:•':\/:'•:•====-'
'-===:•:••:•:===-'
'-==`::::´==-'
//_*_\\
vV||Vv
منتظرتم
************
دراین سخت ترین روزها
پسرانم پُل زده اند بر شب
منتظر حضور سبز شمابزرگوار
شعر قشنگی بود. ممنون
قلمتون همیشه سبزو پایدار
درود
شعر زیبایی بودکه واژه وسعت خاص خودش راداشت واژه ها آشنا درساختاری منسجم وچند وجهی عرضه می شدندکه شعررا با توجه به روکرد ساده نویسی ازسادگی دور می کردومنجربه تفاوت هایی درزبان می گشت که گزاره های قابل تامل وزیبایی راخلق می کرد
بدرود
سلام !
ممنون از دعوت تان!
فکر می کنم قبلا؛ در مورد کارتان نظرم را نوشتم که احتمالا؛ ثبت نشد ...
شعر خوبی بود امااینجا:
و من نمی دانستم
یکشنبه
از کدام هفته
آغاز می شود!
فکر می کنم شعر باید همینجا تمام می شد وادامه فقط اضافه گویی بود .
موفق باشید . منتظر نظرات شما هم هستم .
سلام دوست خوبم
ممنونم
کار خوبی بود
شاد باشی
یا علی
سیگارهایی که دود می شوند تا برگردند و خاکستر مردگان را پاسداشتی تازه کنند...
جناب یوسف زاده عزیز سلام
شعر زیبایتان مثل همیشه سرشار از اندیشه ای بکر است
اینجا ترافیک سنگین است
شکل های عجیبی
لابه لای خاطره هایم
گم می شوند.
بر قرار و بر مدار
یا علی
دنیای من، دنیای دل، دنیای عشقست و جنون
سودای من، سودای دل، سودای عشقست و جنون
سوزم نگر، شورم ببین، وین آتش تورم ببین
سینای من، سینای دل، سینای عشقست و جنون
,•’``’•,•’``’•,
.’•,`’•,*,•’`,•’
....`’•,,•’`
سلام
با شعر زیبایی از معینی کرمانشاهی بروزم.
و منتظر حضور سبزتون.
سبز باشید
سلام!
مثل یک بمب خوشه ای...
به روزم با تکراری رسوب کرده در شاهرگم...منتظر حضور شما...
ممنون!
سلام
چه می شود کرد؟
منتظرم
بازم سلام
سلام به دوست خوب شعرها
سپاس از حضور صمیمانه شما و آمدید و نوشتید برای شعری که در پرانتز تیرباران شد تا دیگر لب به عشق نزند /
گناه ، همیشه منتظر عاشقانه¬های شماست
ماندگار باشید
سلام
شعر از لحاظ اتمسفر و حس کلی محیطش تا حد زیادی در خدمت مفهوم و موفق بود اما آنچه به نظر می رسد ۲نکته ی کوچک است
۱سطرهای زیبا با کشفها شاعرانه ی ناب شعر را دچار طراوتی میکنند که به ماندگاری شعر به عنوان یک هیبت ارتیستیکال در ذهن مخاطب کمک شایانی میکنند.
۲مفهوم شعر گاهی سیاه است و این با توجه به اینکه شاعر مانندگی انسانی خود را با محیط ناگزیر است مشکلی ندارد اما میتوان در سیاه ترین اثر هم امیدی ولو کوچک تعبیه کرد
موفق باشی
یاحق
سلام
خسته نباشید
به روزم
منتظر حضور گرمتون هستم
سلام دوست عزیز
به روزم و منتظر
یا حق
ایولللللللللل! اول شدم اینجااااااااااا!
ما هستیم همسایه!! اما خراب و داغون!! شما چی؟؟هستید؟؟
سلام...این ورا نمیاین دیگه؟
به روزم دوست عزیز!
اشکی از شاخه فروریخت
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت....
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
با سلامی گرم تر از روزهای همین تابستان
از دعوت شما بسیار ممنونم.
خواندم و بسیار لذت بردم.دست مریزاد.پاینده باشید.
امیدوارم بعد از اتفاقاتی که افتاده به بدجوری روز شوید.
به روزم.
سلام دوست عزیز
چشم پنجره می سوزد
با شعری به روزم و منتظر نقد شما
سلام دوست من
نمیدانم تو در شعرت گم میشوی؟!
یا شعر در تو...؟!
شعرت فریاد میزند
تمام!
یا علی...
درود
دیر آمدنم را ببخشید که با این وضعیت اینترنت کمتر صفحه ای باز می شد...
خواندمش...کار خوبی بود هرچند در برخی جاها پرش های ذهنی شاعر مخاطب را وامی داشت گامی به عقب برگردد و دوباره چند سطر را بخواند تا از ذهن شاعر جا نیفتد...اما در کل فضا و زبان یکدست بود و این نشانه خوبی است...
شاعرانه سبز باشید/ بهونه بارون
با سلام و عرض ادب
با شعری تازه از دیار کهن به روزم
منتظر نقد و راهنمایی شما
بر قرار وبر مدار
یا علی
سلام به دوست و همسایه عزیز
ازت ممنونم که همیشه منو از به روز شدنت با خبر می کنی.
به یک پست جدید منتظر هستم
علی نوروزی
سلام همسایهْ شماره ۵
قلمت تواناست
و سبک نوشتنت رو دوست دارم
.
.
سایه های زیادی
لگدم می کردند
.
از این قسمتش خیلی خوشم آمد
سلام
ما اومدیم و شعر جدیدی که گفتی ندیدیم...
شما هم؟ بگم؟ بگم؟!!!
سلام شعر زیبا و گیرایی بود.
اگر تو نمیدانستی یکشنبه از کدام هفته آغاز می شود
من نمیدانستم مورچه ها استخوان خوار هم هستند!!
عالی بود.
سلام شعر زیبایی سرودید
هنوز اینجا یکشنبه است
پسین هر یکشنبه ی بی خبر ما سر قرارمان بودیم
و تنها به کوچه می نگریستیم..
چشمهایمان خیس
دلمان را پیشتر از این جائی دورتر دیده بودیم........
اما در آن یکشنبه ی سیاه
ما تنها بودیم و بی دل...
سلام دوست مهربان...
برای این شعر شما قبلا کامنت گذاشته بودم... برگردید به کامنتهای اولیه این پست
اما این بار آمدم کمی گلایه کنم
از برادر کوچکتان بشنوید... امیدوارم ناراحت نشوید...
اینکه شما هر بار می آیید و بدون اینکه چیزی دیگری در وبلاگ بنویسید (مثلا نظرتان را جع به اشعار جدید..) فقط دعوت میکنید و این به نظرم درست نیست. حتما من هم با اینگونه دعوت ها نظرم را تمام و کمال برای شما نمی نویسم... البته صاحب نظر نیستم... منظورم من نوعی است
حتی آنقدر کم توجهی میکنید نسبت به نوشته های وبلاگی که به آن سر زده اید که یادتان میرود آن شخص قبلا آمده است...
جسارتم را ببخشید
خوشحال میشوم زیارتتان کنم
با دو رباعی جدید به روزم
سلام
مثل همیشه عالی بود.واقعا یکشنبه از کدام هفته آغاز می شود؟ راستی چرا یکشنبه رو انتخاب کردی؟ چرا دوشنبه یا سه شنبه یا حتی شنبه نه؟ یاد بازی یه مرغ دارم افتادم این جوری ازت پرسیدم.
موفق باشی