گاهی می آید
در فاصلهی خاکستری
دو باد می ایستد
با دست هایش
که روزی
بازویم را گرفته بود
آرام دست تکان می دهد
گاهی هم
دورتر از این کوچه
می بینماش
که آهسته نزدیک می شود
سایه اش از دیوار بالا می رود
و بعد
قدری پیش از غروب...
من در همین لحظه
خوابم می برد!
سلام
زیباست فقط منظورتون از ۲باد چیه؟
سلام
از خواندن شعر لذت بردم.
ممنون از دعوتت...
راستی ما امروز آپ شدیم.بهمون سری بزن.
سلام....
موفق باشی......شعر سپید بلد نیستم تا نقد کنمش.......اما از نظر احساسی شعر بدی نبود....در ضمن بعضی جاها که وارد تصویر سازی شدی یک مقدار گنگ عمل کردی و رسوندن مقصودتو به امثال من که سطح پایینی دارند سخت کردی......مثل در فاصلهی خاکستری
دو باد می ایستد
این قسمت رو من نفهمیدم دقیقا یعنی چی......عزیزم فقط برای روشن فکرها شعر نگو ..... ما غربتی ها هم دل داریم....
شب همیشه می بلعد...
بود و نبود را...
فقط کمی دورتر....
کمی دیرتر هم...
سلام دوست عزیز ... شعرتون قشنگه و به دل میشینه ...
منم به روزم با ... کاروانسالار عشق...
سلام
زیبا بود
استفاده کردم
شاد باشید
حال و هوای خوبی داشت.
دستتون درد نکنه.
موفق باشید.
یاعلی.
سلام دوست عزیزم.مثل همیشه زیبا می نویسی واقعا زیبا...سبز باشی و آرزومند آرزوهایت....
سلام
ممنون از حضوزتون
با کمال خرسندی لینکتون کردم...
خوابم می برد قدری پیش از دنیا .........
سلام جوان
خسته نباشی
راستش من از این شعر های سژید زیاد میشنوم
و هیچی ازشون سر در نمی آرم
و جدا دلم می خواد بفهمم
بفهمم که اینها که نوشتی که چی؟
برای کی؟
معنی لغت به لغتش رو می دونم
خاکستری
آهسته
خواب
حتی می فهمم عبارت هاش رو
معنی دور تر از این کوچه
رو
اما نمی دون چرا این نوشته ها باید شعر باشه
یا اگه شعره چی می خواستی بگی که من الان باید بفهمم و نمی فهمم
امیدوارم بیای
و بگی
مرسی
شعر ساده و روال یک دستی داشت
کلمه ای که نظرم رو جلب کرد فاصلهی خاکستری دو باد بود
که واقعن تصویر سازی خوبی داشت
کاش میشد برای یک شب بیداری...
سلام بر رضای عزیز
با این شعر باورم شد که واقعا شاعری دست مریزاد
یا حق
سلام
خیلی زیبا بود
موفق باشید
سرودن شعر عمگین عاشقانه بدون استفاده از کلمات پیازی!! هنر ی است سخت صعب . شاعر با آوردن کلماتی که میتوانند هر حالتی را القا کنند و چیدمان صحیح آن ها بخوبی این غم را به خواننده القا کند .
فاصله ی خاکستری دو باد - آرام دست تکان میدهد - آهسته نزدیک میشود و بعد -
همین ها کافیست تا ما هم به آرامی به دنیای غمگین شاعر وارد شویم .
ایکاش با آوردن این سطر - که روزی بازویم را گرفته بود - شاعر خود را نشان نداده بود . این سطر از قدرت شعر و جو خارجی آن میکاهد .
سلام
ممنون از تشریف فرماییتون.
کارقشنگی بود.به روز شدین خبر بدین.
سایه ی عالی مستدام.
سلام دوست من
متشکرم از....
آرین تما م نداشته هایم را داشتن است
دعا کنیم هیچ رای ِ حقی برنگردد
توی این روزهای خوشبختی به روزاست شعر مرا با:
رباعیها ودوبیتیهای به هم ناپیوسته!!!
که:
زاینده رود از اصفهان خالیست بی تو
روشنی چراغی آیا؟
یا علی
سلام ممنون که دعوتم کردی زیبا بود اما یه مقدار سنگین بود سعی کن بیشتر ساده نویسی کنی موفق و شاد باشی
salam
kheily ghashng minevisi
shad bashi
khoda ankone hamishe gham gin bashid
سلام
مرسی از حضو رودعوت شما
جالب و خوندنی بود
فقط ...... فا صله خاکستری دوباد ....برام نامفهوم بود
موفق باشید
........تا بعد
سپاس برای زیبایی خوابت و البته شعر دمنشینت.
من همیشه تو را خواب میبینم...
چرا دست از سر رویاهایم بر نمی داری؟
سلام.ممنون که به وبم سر زدیدو مردانگی و معرفت نشون دادید.من لینکتون کردم
رضای عزیز:
خواندنت لذتبخش بود و اما تجربه نویی ندیدم در این متنت...شاید حال امروزم باشد که نمی گذارد درست ببینم...کمی مهلت بده تا من کمی توان خواندن پیدا کنم...
سلام.شعر زیبایی بود.فقط پایان خوبی نداشت.در حقیقت شعر خیلی روان و زیبا جلو آمد ولی سطر آخر دچار یک سکته خفیف شد.قدری روی شعرتان تامل کنید.مطمئن هستم که ارزش کارتان صد برابر خواهد شد.خوشحال می شوم تقاضای من را برای تبادل لینک بپذیرید.باز هم به من سر بزنید و شعرهای من را بررسی کنید.خوشحال می شوم ایرادات شعرهایم را بدانم.سبز باشید.
سلام دوست خوبم
معمولا ، متاسفانه در کامنت ها ، حرفی که به شاعر در اعتلای قریحه اش کمک کند کمتر زده می شود و این باعث شده سطح سلیقه ها از نظرات دوستان پایین بیاید و گاها نقدکی اگر می شود به دل ننشیند . به هر تقدیر من چیزی می نویسم که حس می کنم به درد کسی که دعوتم کرده می خورد ان شاء الله!
.......................
در تقطیع شعرت دقت کن رضا جان ! نمی توانی هر طور که خواستی بندها را بشکانی ُ مثلا :
گاهی هم
دورتر از این کوچه
می بینماش
هیچ منطقی در شکسته شدن ندارد .
نکته ی دیگر در مورد زبان است . حتما سعی کن از ظرفیت ناشناخته تر زبان استفاده کنی و در چیدن کلمات آنچه که می خواهی بگویی با وسواس بیشتری عمل کنی . تاویل مندی از دل استفاده خوب از کلمات می آید . مثلا گروس عبدالملکیان قلاب و ماهی را به شکل یک سوال بزرگ در دهان ماهی می بیند و پگاه احمدی می گوید : دستم را بده فرار کنم
ببین ! زبان ظرفیت عجیبی دارد که با شناخت شیوه ی شاعرانه ی نزدیک کردن کلمات به هم می توانی به آن برسی
.............................
حرف زیاد است و مجال اندک
موفق باشی
سلام
ممنون که دعوتم کردید. متاسفانه فرصت نداشتم اونقدر با دقت بخونم که نقدشون کنم. اما درکل شعرهاتون رو دوست داشتم. لینکتون می کنم که سرفرصت بخونم.
سلام به دوست خوبم
ممنون از دعوتت
کار یکدست و خوبی بود
شاد باشی
یا علی
گاهی خستگی مانع درک لحظه ها می شود و تو گاهی در همین لحظه ها خوابت می برد..... چه اندوهگین است این لحظه هایی که از دست می روند.....
خیلی به دلم نشست
از همیشه بیشتر
مخصوصا اینجا :
با دست هایش
که روزی
بازویم را گرفته بود
سلام . ممنون که به من سر زدید.
خیلی زیبا بود .
گاهی فکر می کنم چه قدر خوبه بعضی چیزا رو نفهمید مثل همین فاصله خاکستری دو باد. گاهی وقتا باید از بعضی چیزا فقط لذت برد . البته حدس هایی زدم ولی به نظرم این قدرت شعره که به مخاطب اجازه می ده برداشت خودشو بکنه و گاهی می ذاره مخاطب از ذهن شاعر فرار کنه.
پیروز باشید (گل (صورتک نداشتید نوشتم))
موفق باشید
سلام.
********
به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا
جز به دیدار رخت ملتمسی نیست مرا
عاشق روی توام ای گل بی مثل و مثال
به خدا غیر تو هرگز هوسی نیست مرا
********
منتظر حضور سبزتان هستم.
سلام
کاش همیشه غمگین نباشی
و من
با ابراز خوشحالی از آشنایی با این وبلاگ از شما دعوت میکنم سری به « من تا من » بزنید
با ششماه غیبت موجه به روزم و منتظر حضور شما دوست عزیز
شاد باشید
و نگاه کن خاکستر باد را
که چگونه بر سر خاطرهء شمع میریزد
تا افسانه را
همیشه
آه بکشد
...........
درود بر شما
خواندم
نویسا بمانید.
سلام خواب
خواب پذیرنده...
منتظر نظرت روی کارم هستم رفیق ... همسایه
سلام
شعر شما شعری است با معنایی عمیق .اما از نظر زبان٬ کار کمی پیش پا افتاده شده.این مضمون ٬زبانی پخته تر ٬به روزتر و کارآمدتری می طلبد.
سلام
شعرهات تصویر های خوبی داره
مثلا سایه اش از دیوار بالا میرودو...
میشه بهتر از این هم بشه
ولی شما چرا خودت نظر نمیدی فقط ما باید راجع به شعر هاتون نظر بدیم!!!!
اینجا هم هومدم فک کنم از ۵ تا ۴تاشو رفتم فقط وب نقد فیلماتونو نرفتم اخه من از فیلم خوشم نمیاد.
چرا نوشتین همیشه غمگین؟ بهتون نمیاد.
من در همین لحظه
خوابم می برد!
خوب بخوابین.........
سلام بزرگوار
با "میزبانان ناپایدار" به روزم - تشریف نمیارید ؟
باز هم ... . شعر گفتن خوبه. اما چرا بهانه برای دیدار می شه؟
سلام دوست گرامی
آمدمو خواندم
اول اینکه تخیل سرشاری دارید و همین امر موجب به تصویر
کشیدن سطرهای درخشانی در کار تون می شود که در این شعر هم مشخص است مثل سطر های ۲و۳ یا۱۲
اما نکته ی دیگر عدم پردازش این تصاویر و ارجاعات آن است
که باید با حوصله ی بیشتر عمل کنید
راستی منتظر باز آمدنت هم هستم
همیشه به خاطر داشته باش
آبی عشق با کنایه ها زرد نمی شود.
که حتی اگر چنین شود...
حاصلی جز سبزی نخواهد داشت!!!
خودت رو بالا بکش!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
با سلام و درووووووووود
آلونک گرمی داری...خوشحال میشم با حضور سبزت محفل مرا هم گرم کنی.
خوندم . اما نقد فعلا نه . که اصلا ...
معذرت .
موفق باشید /
سلام
کار خوبی رو خوندم
راستی در مورد پست قبلی منظور از دوشنبه ی آخر هفته رو نفهمیدم
سبز باشید
سلام رضای عزیز
امیدوارم درخواست مرا از ذات شاعرتان برای سر زدن به شعر جدیدم پیله روز بپذیرید . خوشحال می شوم . موفق باشید
ممنون که برای خواند رویای غروب ... با این حال من دوشنبه ها را بیشتر پسندیدم.. سایه ای که هرشب سال خورده تر می شود و نعشی که ... خوب بود
سلام دوست عزیز
شعر خوب و منسجمی است اما چند نکته:
۱. توجه به طرز چینش سطرها و یا طرز نوشتار شعر که می توان کلمات را در یک خط قرار داد این امر باعث موجز شدن شعر و ارتباط بیشتر می شود مثلا در پایان قدری پیش از غروب باید در کنار بعد گذاشته شود.
۲. فاصله خاکستری دو باد ترکیب بلند و مبهمی است که وردی شعر را به سمت انتزاع پیش برده و از سادگی و خلوص کلمات شما می کاهد.
۳. فکر می کنم پایان شعر نیازمند قدری تامل است به خواب رفتن اتفاقی نیست که مخاطب بعد از فضا سازی مناسب شما انتظار می کشد.
موفق باشید و زیاده گویی مرا ببخشید.