رضا یوسف زاده تهرانی
شاعر و نویسنده
متولد هشتم اسفند و پنجاه و شش
تماس با شاعر:
۰۹۳۵۹۳۲۱۵۰۹
مکاتبه با شاعر:
کرج فردیس صندوق پستی
۴۷۷-۳۱۷۵۵
ایمیل نویسنده:
kalaghekhiss@yahoo.com
ادامه...
این کابوس هم تمام می شود مثل بغضی که در عکس هایم بود کنار دیواری تاریک و موهای بافته شده ات که بوی باران گرفته بود اما قدم که می زنم شناسنامه ام تمام می شود نمی توانم آرام باشم و تو تمام خواب های کودکی ات را برای رسوایی من
روسیاهی خودت... آشفته که می شوم مشکوک نگاهم می کنی! باور کن! جز این پیراهن و موهای بلندم کسی در زندگی ام نیست!
سلام . ممنون از دعوتتون . حرف و احساس پس پشت شعرتون رو دوست داشتم . اما زبانتون رو نه . انگار هنوز زبان رو به بردگیه احساستون در نیاوردین . شروع شعر به نظرم خوب نیست . چون یه تصویر آوردین و بعد با واژه ی "مثل" تشبیهش کردین . که این فورمول برای شروع شعر ها یک مقدار دست فرسوده شده . و بعد ارتباط بین پاره ها یا بند هاتون هم کمی اذیتم کرد . انگار که سعی کردین به زور بند ها رو به هم بچسب.نین که نشان از ذهنی آشفته داره و این ذهن آشفته برای شعر هم خوبه و هم بد . استفاده از کلماتی مثل "مثل" ، " اما " ، "و تو" ، " باور کن " این ها به نظرم ارتباط زورکی بند هاست . پیشنهادم اینه که کارای سورئال رو بیشتر بخونید و سعی کنید فضای شعرهاتون رو به اون سمت ببرین . چون فکر می کنم توو اون فضا خیلی موفق بشین . غذر می خوام که رک "نظرم" رو گفتم . خیلی ممنون .
سلام و درود شاعر عزیز! این کابوس ......بغضی که در عکس ها.... اما قدم که ...... شناسنامه ام......بسیار عالی خصوصا این تصاویر که به طرز ماهرانه و البته شاعرانه ای به رخ خواننده کشیده می شوند . از خواندن اشعارتان لذت بردم شاد و پیروز باشید .
درودبرجناب یوسف زاده،بسیارزیبابود،ارتباط طولی شعر وآغازوپایان آن بسیارقوی بود،زبان یکدست وپخته!من فقط با این قسمت ازنظرمعنایی نتونستم ارنباط برقرارکنم،وتوتمام خوابهای کودکی ات را/برای رسوایی من/روسیاهی خودت...
................. . . باور کن! جز این پیراهن و موهای بلندم کسی در زندگی ام نیست! ................................. همین پایان بندی برای تاییدشاعرانگی ات کافیست..
چه زیباوبااحساس..سلام رضاجان کارزیباوقابل تحسینی بود درودبرتو..
سلام کار خوبی از شما خوندم.به نظر من : آشفته که می شوم مشکوک نگاهم می کنی! باور کن جز این پیراهن و موهای بلندم کسی در زندگی ام نسیت! *** به تنهایی کار خوبیه. با تشکر
سلام دوست عزیز چندین بار کار را خواندم ، قدم که می زنم / شناسنامه ام تمام می شود، این قسمت برایم تازگی داشت و البته از" آشفته که می شوم" تا آخر شعر نیز خوب بود، در کل کار خوبی بود با پایان بندی خوبتر. پیروز باشید.
سلام سپاس از دعوتتان . شعرهای شما را خواندم علارغم زیبایی کلام، دچار یکنواختی شده اند . و بیان و نگاه زیاد گاهی شاعرانگی خود را از دست می دهند . بعضی از کلمات و عبارات اگر حذف شوند یا جایگزینی برایشان آورده شود شکل بهتری پیدامیکنند مثلا (برای رسوایی من / روسیاهی خودت) خیلی عامیانه و تا حدی زائد است. یا در آخر شعر (کسی در زندگیم نیست) باز هم خیلی عامیانه و روزمره به نطر می رسد . میتوان گفت ( کسی جز من در زندگیم پرسه نمیزند) در کل یک شعر عمیق و مفهومی نباید قربانی کلمات و عبارات سطحی شود .اینها همه نظرات شخصی من بودند . قبول یا ردشان به عهده خود شماست
و ناگهان پر از شکوه می شوم پر از غرور می شوم و باز هم به یاد تو هوا پر از غروب می شود دلم شکسته می شود که رخسار مهربان تو به خواب می رود مقابلم سبک روی شانه ام سکوت می کنم تو را پر از غروب می شود دلم
باور کن!
جز این پیراهن و
موهای بلندم
کسی در زندگی ام نیست...
خعلی خوبه
سلام . ممنون از دعوتتون . حرف و احساس پس پشت شعرتون رو دوست داشتم . اما زبانتون رو نه . انگار هنوز زبان رو به بردگیه احساستون در نیاوردین . شروع شعر به نظرم خوب نیست . چون یه تصویر آوردین و بعد با واژه ی "مثل" تشبیهش کردین . که این فورمول برای شروع شعر ها یک مقدار دست فرسوده شده . و بعد ارتباط بین پاره ها یا بند هاتون هم کمی اذیتم کرد . انگار که سعی کردین به زور بند ها رو به هم بچسب.نین که نشان از ذهنی آشفته داره و این ذهن آشفته برای شعر هم خوبه و هم بد . استفاده از کلماتی مثل "مثل" ، " اما " ، "و تو" ، " باور کن " این ها به نظرم ارتباط زورکی بند هاست . پیشنهادم اینه که کارای سورئال رو بیشتر بخونید و سعی کنید فضای شعرهاتون رو به اون سمت ببرین . چون فکر می کنم توو اون فضا خیلی موفق بشین . غذر می خوام که رک "نظرم" رو گفتم . خیلی ممنون .
راستی ممنون میشم اگه وبلاگ و وبسایتم رو لینک کنین . بنده با اجازه لینکتون کردم .
آدرس وب سایت : WWW.TEH-SEDA.IR عنوان : دانلود آهنگ جدید
درود بر شما
بسیار زیبا بود
ممنونم از دعوت گرمتون.
لذت بردم
مثل بغضی که در عکس هایم بود ...
و
اما قدم که می زنم
شناسنامه ام تمام می شود
زیباست ممنونم
جالب بود..
می ترسم که باد هم مثل تو نا مهربان باشد
از سمت دیگری بوزد
زیبا خواندمت شاعر
عفزانی باشید
درود برشما
ممنونم چون هماره فراخوان خوبتان را
سیال خیالتان را خوب کلمات به تصویر کشیده بودند
دست مریزاد
سلام
شعر تازه مبارک
شروع کارو بیشتر پسندیدم
برقرار باشید
سلام دوست
خواندمت شعرت تصاویر برجسته و خیال انگیزی داشت
باشی و شعر شوی
سلام دوست شاعر
با اشتیاق خواندمتان
ممنونم از شما
.
سلام و درود شاعر عزیز!
این کابوس ......بغضی که در عکس ها....
اما قدم که ...... شناسنامه ام......بسیار عالی خصوصا این تصاویر که به طرز ماهرانه و البته شاعرانه ای به رخ خواننده کشیده می شوند . از خواندن اشعارتان لذت بردم شاد و پیروز باشید .
درودبرجناب یوسف زاده،بسیارزیبابود،ارتباط طولی شعر وآغازوپایان آن بسیارقوی بود،زبان یکدست وپخته!من فقط با این قسمت ازنظرمعنایی نتونستم ارنباط برقرارکنم،وتوتمام خوابهای کودکی ات را/برای رسوایی من/روسیاهی خودت...
بااحترام لینک شدید
اما قدم که می زنم
شناسنامه ام تمام می شود
درود
با احترام لینک شدید
.................
.
.
باور کن!
جز این پیراهن و
موهای بلندم
کسی در زندگی ام نیست!
.................................
همین پایان بندی برای تاییدشاعرانگی ات کافیست..
چه زیباوبااحساس..سلام رضاجان کارزیباوقابل تحسینی بود درودبرتو..
سلام ...
درود بر شما ! شعر خیلی زیبایی خوندم ... واقعا توی این عصر دلگیر چسبید ...
پایان بندی حرف نداشت ...
سلام
ممنون
خوندم
بر دوام باشی
سلام
کار خوبی از شما خوندم.به نظر من :
آشفته که می شوم
مشکوک نگاهم می کنی!
باور کن
جز این پیراهن و
موهای بلندم
کسی در زندگی ام نسیت!
***
به تنهایی کار خوبیه.
با تشکر
سلام دوست عزیز
چندین بار کار را خواندم ، قدم که می زنم / شناسنامه ام تمام می شود، این قسمت برایم تازگی داشت و البته از" آشفته که می شوم" تا آخر شعر نیز خوب بود، در کل کار خوبی بود با پایان بندی خوبتر. پیروز باشید.
سپاس و ارادت
سلام شاعر
لذت بردم از کار.بخصوص شروع و پایان بندیش...
شاد باشی
سلام دوست من یوسف زاده عزیز
مدتها بود که از شما شعر تازه ندیده بودم. خیلی خوب، خواندم و بهره بردم. باز هم اگر شعر تازه نوشتید خبرمان کنید.
خدا یارت
درود!
سپید خوب و بدیعی را خواندم
مرسی
همیشه شاد زی
سلام
و سپاس از دعوت کار زیبایی بود با پایان زیبا تری که لذت بردم
مستیتان مدام
با سلام و بی نهایت لبخند...
بسیار زیبا بود و سرشار از راز و ابهام...
همینطور مشکوک....!
درود برشما وزیبایی اثرتان
ممنون برادر شعر با ساختار خوبی پایه ریزی شده بود
ممنون از دعوتت
راستی من شما رو لینک کردم تا بیشتر ببینیم همو
شما هم اگر مشکلی نیست منو لینک کنید
سلام و سپاس از دعوت شما دوست عزیز
موفق باشید زیبا سروده اید
در حافظه هر چه بخواهی هست،حافظه نوعی داروخانه،یا آزمایشگاه شیمی است،که در آن اتفاقی دستت گاه به دارویی آرام بخش و گاه به زهری خطرناک می رسد.
در جستجوی زمان از دست رفته - مهدی سحابی
سلام سپاس از دعوتتان . شعرهای شما را خواندم علارغم زیبایی کلام، دچار یکنواختی شده اند . و بیان و نگاه زیاد گاهی شاعرانگی خود را از دست می دهند . بعضی از کلمات و عبارات اگر حذف شوند یا جایگزینی برایشان آورده شود شکل بهتری پیدامیکنند مثلا (برای رسوایی من / روسیاهی خودت) خیلی عامیانه و تا حدی زائد است. یا در آخر شعر (کسی در زندگیم نیست) باز هم خیلی عامیانه و روزمره به نطر می رسد . میتوان گفت ( کسی جز من در زندگیم پرسه نمیزند) در کل یک شعر عمیق و مفهومی نباید قربانی کلمات و عبارات سطحی شود .اینها همه نظرات شخصی من بودند . قبول یا ردشان به عهده خود شماست
سلام
شعر دارای روایتی منسجم است و یک فضاسازی مناسب که به خوبی مخاطب را در بر می گیرد
لذت بردم
ممنون دوست من
سلام
لذت بردم از خواندنت و اینکه آشفته که می شوی ...
با احترام دعوتید.
ما قدم که می زنم
شناسنامه ام تمام می شود
تشبیهات قشنگی داره
سلام با معرفت!
منو اصلا یادته؟!!!!!
خیلی...
سلام
ممنون بابت دعوت
خواندمتان..
آشفته که می شوم
مشکوک نگاهم می کنی..
نویسا بمانید
سلام دوست عزیز
زیبا می نویسین
بهترین آرزوها
بهتره برای این شعرها مُرد ...
جز این پیراهن و موهای بلندم کسی در زندگی ام نیست ...
بّ خدا ... مُردم ...
سلام
خیلی زیبا درود
ممنون از دعوتتان. پایان شعرت را دوست داشتم . قلمتان سبز
اما قدم که می زنم
شناسنامه ام تمام می شود.
زیبا بود دوست مجازی.
.
.
.
.
وقتی باطری ساعتم تمام شد.
همه آرزوهایم در لحظه صفر بامداد مردند.
اما قدم که می زنم
شناسنامه ام تمام می شود.
زیبا بود دوست مجازی.
.
.
.
.
وقتی باطری ساعتم تمام شد.
همه آرزوهایم در لحظه صفر بامداد مردند.
باور کن!
جز این پیراهن و
موهای بلندم
کسی در زندگی ام نیست!
من قبلنم نظر دادما!!
این تیکرو خععلی دوس داشتم
ممنون
و ناگهان پر از شکوه می شوم
پر از غرور می شوم
و باز هم به یاد تو
هوا پر از غروب می شود
دلم شکسته می شود
که رخسار مهربان تو
به خواب می رود مقابلم
سبک روی شانه ام
سکوت می کنم تو را
پر از غروب می شود دلم
درود
با احترام دعوتید
در کنارنگ با یکی از سروده های طنزم به روز شده ام
منتظر نظرات ارزشمندتان هستم
بدرود
سلام
ممنون از دعوت شما
شعر خوبی بود و پایانبندی زیبایی داشت
شما هم به خوندن تازه ترین پست وبلاگم دعوتید
تا بعد
سلام
ممنون از دعوتتون
خواندم
علی علی...
سلام
یک بار اومدم وشعرتونو خوندم یادمه ولی یادم نیست کامنتی گذاشتم یا نه
در هر صورت شعر زیبایی خواندم از شما
نویسا باشید
سلام....
باور کن!
جز این پیراهن و
موهای بلندم
کسی در زندگی ام نیست!
لذت بردم شاعرجان.
ممنون