دارم کلافه می شوم
از این نفس کشیدن های مداوم
انگار مدت هاست
که راه نرفتهام
دارم خسته می شوم
با این که
مظنون همیشگیام
امروز
بیست و چهارم خرداد هشتاد و چهار
یکی از همان
سه شنبه های لعنتیست!
ما زیر سایهی درختی
آرام و بی صدا
بغض گمشدهی خود را
زیر نفس هایمان
پنهان می کنیم.
ساعت
حوالی چهار بعد از ظهر است
چقدر دوست دارم
تا دیر نشده
به خانه برگردم
مدت هاست
دلم می خواهد
سیگارم را
پشت پنجرهی اتاقم بکشم!