مثل ما
که همیشهی خدا
از سایهی خورشید می ترسیدیم
می دانم که
خواب آدم برفیها ابریست!
گم شدن در باران،
گریههای سهشنبه
و این روزهای
لعنتی بهار!
من از اردیبهشت می ترسم
و ندیدنت!
صدایت
که همیشه در خاطرم مانده!
حالا هزار پرنده
از بالای سرم پریده است
اما هنوز
خیلیهای بی حوصله نمی دانند
من برای دیدن تو
خوابهایم را
تعبیر نمیکنم.
سلام دوست گرامی
با دو کار کوتاه به روزم
و البته منتظر
با سپاس
.........می دانم که
خواب آدم برفیها ابریست
...
خیلی خوب
سلام
همیشه ها به روز شد
منتظرم!
اسداللهی.
من آپ شدم! بلافاصله بعد از ینکه اومدین!
سلام
ممنون که برام پیام گذاشتین.
می ترسم از ادامه دادن شعر
حس بدی بم دست می ده. انگار که جای قلبم تو سینم تنگ می شه.
گاهیم اشک میاد سراغم. واسه همین دلم نمی خواد شعرمو ادامه بدم.
همیشه به این فکر می کنم ادمایی که شعر می گن چه خوشبختن!
اینقدر که حداقل برای گفتن یه شعر غصشون نمی گیره...
ببخشید. احساس کردم که می تونم این چیزارو به شما بگم . شاید چون یه شاعر هستید و خوشبخت...
فقط باید رفت و رفت ورفت
سلام عزیزم
جالب بود
ولی جا برای کار دارد
به روزم
و
منتظر
بدرود
سلام
بسیارزیبا بود
امیدوارم روزهای خوبی داشته باشید
با افتخارلینکتون کردم
به من سری بزنید
درود
سلام.عیدت مبارک. با یک داستان به روزم.سبز باشی.
من از اردیبهشت می ترسم
و ندیدنت!
آفرین
سلام
بی نهایت از زیبا نویسی شما لذت بردم.
شاد باشید و همیشه شاعر.
خوشحال میشم سری به کلبه کوچک من بزنی
و شعر جدید مرا نقد کنی
سلام آقا رضا
من که آمدم خیلی خیلی خوشحالم...چند سال پیش داستان کوتاه می نوشتم بهم گفتن که توی مجله عصر پنچ شنبه چاپ کنم تنبلی کردم...
حالا هم که مشغله کاری اجازه نوشتن نمی ده...
واما در مورد شعرات همشو خوندم همگی در عین ساده بودنش
زیبا ومرموز بود...از مردایی که اینچنین می نویسن خوشم میاد به نظرم تفکرات پیچیده ای دارن...برام جالب بود خصوصا این قسمت:
من برای دیدن تو
خوابهایم را
تعبیر نمیکنم.
منم خوابمو تعبیر نمی کنم اما دلم میگه به خودت دروغ نگو چرا که به قول خودم...
خورشید غروب میکند ....
شب با تما ستاره ها از راه میرسد...
اما دلم هنوز منتظر است....
تعبیر هم نکنیم اتفاق می افتد
درودبیکران
امردادگان همایون باد
پاینده ایران
سلام رضا جان
ممنون از اینکه به کلبه منم سر زدی و صفا دادی. قبلا خاطرات سردتو خونده بودم.
و امروزم قسمتی از اشعارتو. خیلی خوب و جالب بودند.
خاطرات عاشقانه منم مثل خاطرات تو سرده. به خاطر اینکه وقتی عاشق بودم، سردترین زمستان دنیا رو سپری می کردم.
اما سرمای زمستان در برابر گرمای عشق من کم اورد. و برفا برای همیشه آب شدند. ولی افسوس که با برف شدن برفا عشق من هم دیگر آب شد.
از دوستی با تو خوشحالم
خدانگهدار